یه کمک. یا هر چیز دیگه ای. عنوانشو نمیدونم چی بذارم. بخونید تا متوجه بشین

سلام.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خواهش میکنم تا آخر پستو بخونین.

دیروز دوشنبه، اومدن ما رو از کلاس آوردن بیرون. به صف کردند. ما رو بردند به یه آمفی تئاتر بزرگ.
نشستیم. چراغا خاموش شد.
یه مستند قشنگ بهمون نشون دادند. اسمش دستای بیقرار بود. یا دستان بیقرار.
مستند در مورد یه بچه هفت هشت ساله نابینا بود. با یه کارشناس از آموزش پرورش استثنایی که از مدل درس خوندن بچه های نابینا برامون می گفت.
مثل اینکه آقای نصیری رو نگفته بودن بیاد تا مثلا ما تو رو دربایستی گیر نکنیم و سؤالامونو بی تعارف بپرسیم.
بهش گفته بودن الان میاریمشون.
ما و هشتما رو زنگ سوم بردن، نهما رو زنگ آخر.
خلاصه چیزای قشنگی یاد گرفتیم خداییش.

بعد از اینکه برگشتیم و امتحان دادیم، با بعضی از بچه ها قرار گذاشتیم که اگه کمکی از دستمون بر اومد واسه بچه های کلاس هفتمی نابینا انجام بدیم. فقط هفتماااااااااااا. چون ما که در مورد کتابای هشتم و نهم چیزی نمی دونیم.

پس حالا هرکی داره اینو می خونه اگه خودش کلاس هفتمه و نابیناست یا اگه کسی رو سراغ داره ما هر کمکی باشه انجام می دیم. از آوردن نمونه سوال گرفته تا خوندن کتابا. آخه شنیدم بعضی از کتابای شماها رو باید ضبط کنن براتون.
خلاصه ما یه تیم شیش هف نفره چاکر همسنای خودمون هستیم.
بای بای

درباره علی اصغر

سلام من علی اصغر غفوری هستم. متولد 10 اسفند 1382. کلاس هفتم. من نابینا نیستم. ولی خیلی میخوام در باره ی نابیناها اتلاعات جم کنم. من یکی از دانش آموزای آقای نصیری هستم. کلا از وقتی ایشون وارد کلاس شد یه سری سوالا در مورد شماها تو زهنم پیش اومد که با فضولیم اینجا رو پیدا کردم. حالا میتونم راحت راحت از شماها بپرسم. خب تا بعد. بای بای
این نوشته در اطلاع رسانی, حرفای خودمونی, خاطرات, درد دل, گفت و گو, مسائل مربوط به نابینایان عزیز ارسال و , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

23 دیدگاه دربارهٔ «یه کمک. یا هر چیز دیگه ای. عنوانشو نمیدونم چی بذارم. بخونید تا متوجه بشین»

  1. بهنام نصیری می‌گوید:

    سلام عزیز دلم!
    کلا مدرسه با این کارش منو شگفتزده کرد و تو و دوستات با این کارتون من و همنوعهای منو شرمنده خودتون کردین.
    خدا میدونه علی اصغر با خوندن این پست، اشک شوق از چشمام سرازیر شد.
    واسه اینکه هنوزم از نسل شماهایی که همه دارن نامردانه فقط ازش بد میگن،
    هنوزم از نسل شماهایی که بزرگترامون به جای گفتن محاسن، فقط دست گذاشتن روی انحرافات فکری شماها،
    هنوز هم از نسل شماهایی که به قول ما بزرگتر ها، بچه های آخر الزمانید و باید شما رو پایید تا نلغزین،
    هنوز از بین شما مردهایی پیدا میشن که به ماها بفهمونن که دنیا همیشه یه جور نمی مونه.
    آره! تو دنیایی که حس نوعدوستی و کمک به همنوع که همانا هممون همنوعیم و انسان، بین بزرگ ترامون پیدا نمیشه، شما چند نفر با همین حرکتتون، هرچند از نظر خودتون ممکنه کوچیک باشه، ثابت کردین که ماها نیاز نیست نگرانی بیش از حد برای نسل شما داشته باشیم. شما به ماها و حتی بزرگ ترهای ماها نشون دادید که بهتره نگران خودمون باشیم.
    این کارتون رو می ستایم علی اصغر و ازتون میخوام منو هم تو گروه شیش هفت نفره باصفاتون راه بدین تا اگه واسه طرح سؤال، تبدیل یا هر چیز دیگه ای خواستید، کمکتون کنم.
    نه به عنوان معلم.
    منم تو اون گروه یه کلاس هفتمیم.
    درست همکلاس شما.
    موفق باشی

    • علی اصغر می‌گوید:

      سلام.
      آخه ما که هنوز شروع نکردیم که چیزی رو ثابت کنیم.
      یه بیت شعری یادم بود که مفهومش این می شد که باید عمل کنیم با سخن رانی هیچ چیز درست نمی شه.
      وااااااااااااااااااااای یادم نمیاد.
      اوف.
      ولی خب کلن هر وقت نشون دادیم که عرزه انجامشو داریم اونوقت می شه بگیم اینایی که شما گفتین درسته.
      الانم نمی گم غلطه ها. منتها هنوز واسه ماها زوده.
      به هر حال ممنون. ما حتمن ازتون کمک می گیریم.

  2. ابی می‌گوید:

    سلاااااااام وای خدایییی با اینکه هفتم نیستم اما بهترین کادو ای بود که بعد از کادوی که استادم بهم داد به چشمم اومد من به عنوان یک نابینا از همه ی شما تشکر میکنم و صمیمانه هم به بهنام عزیز افتخار میکنیم چون داره به شماها درس میده بهنام امیدوارم با دانشآموزات روز به روز موفق باشید
    ولی حالا اینم بگم که رو دلم نمونه من الآن هرچی حسودی و از ایمجور حسا نسبت به هفتمی ها از نوع نابیناش دارم آیییی هفتمی ها به من نزدیک نشید

  3. مهدی عزیززاده می‌گوید:

    سلام خندان! خیلی کارتون عالیه. واقعاً میگم. کامنت بهنام جان رو هم کامل میپسندم. باریکالله به شما. بعضیها یاد بگیرند که به فکر تهیه کتب و منابع درسی و حتی غیر درسی هم برای اقشار نابینا و حتی کم‌بینا نیستند. بازم مرسی خندان.

  4. علیرضا نصرتی می‌گوید:

    سلام برا هشتما هم کمک کنین خبببب گناه داریم مااااااااا!
    😥 😥 😥

    چطوری با گروهتون تماس میگیرن

    • علی اصغر می‌گوید:

      سلام علیرضا.
      بزا فردا برم مدرسه به هشتما و نهما هم بگم ببینم کسی میاد تا هشتم رو هم ساپورت کنیم؟
      فعلا اگه امکانش باشه رابط بین ما و شما، البته لطف کنن آقای نصیری باشن تا بعد ببینیم چی میشه.
      احتمال خیلی زیاد یه گروه تو تلگرام بزنیم. اما خود من زیاد موافق نیستم.

  5. میلاد نصرتی می‌گوید:

    تو کار بسیار خوبی میکنی عزیزم. کاش مسئولین ما از همین بچه ها کمک رو یاد بگیرند.
    دم همتون گرم.
    زنده باشید

  6. سلام پسر خوب! کاش مسئولین هم مثل شما فکر میکردند. بسیار کار خوب و پسندیده ای هست

  7. ریحان می‌گوید:

    سلام .افرین به .شما و دوستانت کار بسیار بسیار قشنگی قراره کنید.احسنت موفق باشید

  8. علیرضا نصرتی می‌گوید:

    سلام داش کار خوبی میکنی گروه تلگرام میزنی لینک GP رو بده.

    و اگه ممکنه بهم پیام بده ایدیم mmgg221 هست چون ریپورتم نمیتونم پیام بدم اولش هم ۱۰ تا استیکر بفرست

  9. مجی نه موجی می‌گوید:

    سلام علی. ببین، یه سری کار آموزشی واسه استقلال بچه هفتمی ها و کلا همه ی بچه های نابینای همسنتون و کوچیکتر میتونید شما گروه شش نفره انجام بدید که اگه بدونم چطور میشه طرح رو به دستتون رسوند و چطور میشه کار رو توضیح داد، استارت کار رو می زنیم!

    • علی اصغر می‌گوید:

      سلام.
      خخخخ چه باحال.
      یعنی چی این؟
      مجی نه موجی.
      آقا یا خانم طرحتونو فعلا به آقای نصیری بگین تا ما گروهمون تشکیل بشه.
      مرسی

      • مجی نه موجی می‌گوید:

        یه لحظه حس کردم خودت نیستی علی! اگه بودی و گروهت تشکیل شد، من پستا و کامنتاتو دنبال می کنم راه ارتباطی کل گروه مشخص بشه زودی بریم جلو. طرحم وقتی جواب میده که خودتون شش نفر بخونید ببینید طرح رو دوست دارید؟ و توضیحات رو از طرف من داشته باشید. من الان اگه طرحو بدم آقای نصیری، چون خودم نیستم واستون توضیح بدم، اون چیزی که میخوامو از طرح برداشت نمی کنید و سختتون میشه.
        گرداننده ی یکی از سایت های نابینایی هستم که اونجا هم دانش آموزا هستند و اگه دوست داشتی، میتونی با کلیک کردن روی اسمم یه سرکی هم اونجا بکشی.
        در مورد اسمم هم چون مجتبی هست، به طنز و شوخی نوشتم: “مجی نه موجی”! خخخ

  10. علی اصغر می‌گوید:

    سلام همگی!
    من الان از مدرسه برگشتم و هنوز لباسامو عوض نکرده گفتم بیام این خبرو به شما بدم و برم.
    آخه ممکنه امروز بریم مسافرت 😉
    خبر اینه که با بر و بچ صحبت کردم. بچه ها نظرشون این بوده که چون پدر مادرامون یه جورایی آلرژی دارن به فضای مجازی و کلا تلگرام اخه چیزه بووه، قرار شد که واسه این قضیه دیگه گروه نزنیم. اما من که یه کم آزادترم، البته فقط یه کما 🙂 من یه اسکایپ بسازم و با شماها در ارتباط بشم. از شماها ایده و طرح بگیرم به بچه ها بگم. چون به قول رفیقم سعید، اینجوری بهتره تا اینکه بیاییم گروه بزنیم، یهویی تحریم شیم و حرفمون دروغ در بیاد و بد قول شیم.
    وووووی داش یادم می رفتا.
    آی دی اسکایپمم فک کنم همون ایمیلم باشه. بزنید شاید بیاد.
    aliasghar.gh82@gmail.com
    آقا مجتبی شما هم اگه اسکایپ داری اد کن، اگه نه که یه ایمیلی چیزی بذار تا آی دی تلگراممو بهت بگم. کلا هر جور راحتی.
    بازم در مورد اون روز بگم که به جون خودم من قسدم بد نبوده. شما ببخش.
    واااااااااااااااااای صدای دلنشین بابا می آید. برم تا کلا مجازی نشدم

  11. علی اصغر می‌گوید:

    میگم مدیرا! ❓ میشه پستو ویرایش کنید اسکایپمم آخرش بذارید؟
    متنشو هر جور گذاشتین گذاشتین.
    اما فک کنم کسی کامنتا رو نخونه.
    یا اگه نظرتون اینه که یکی دیگه بدم و آی دیمو اونجا بگم، بگین تا پست بدم.
    خودم نفهمیدم چی گفتم به خدا. 😕

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *