مهارت آشپزی برای نابینایان گام سیزدهم.

به نام یگانه خالق هستی.
فلک را رکن آرامش شکسته،
زمین از اشک غم ، در گل نشسته.
ملائک جمله در جوش و خروشند،
خلایق جمله از ماتم خموشند.
سلام و عرض تعزیت و تسلیت ایام سوگواری رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و همچنین شهادت قریب القربا امام رضا علیه السلام خدمت یکایک شما محبان اهلبیت.

آرزو میکنم که خداوند به هممون توفیق پیروی این بندگان صالحش رو بده و بتونیم راه زندگیمون رو با آموخته هامون از سیره زندگیشون درست انتخاب کنیم. انشا الله.

امروز با برداشتن گامی دیگه همچنان تلاشمون رو میکنیم تا بتونیم در مهارتی که پیش گرفتیم استوارتر و تواناتر از قبل قدم برداریم.
توی این گام قصد دارم چیزی رو مطرح کنم که شما هم توی کامنتا بیایین به من کمک کنین تا منم یه چیزایی یاد بگیرم.
همیشه وقتی پست رو چک میکنم میبینم تا دویستایی بازدید میخوره اگه با یه حساب سر انگشتی بازدیدهای خودم برای جواب کامنتا و بازدیدهای دیگران رو هم برای دیدن جواب کامنتشون ازش کم کنم و مثلا مثل پست قبل بیستتا کامنت داشته و خلاصه اینا رو کم کنم که صدتاش بره یه صدتایی میمونه کسایی هستند که میخونن.
من هم هدفم این هست که بخونن و بالاتر از خوندن واقعا حرفی که میزنم به دردشون بخوره.. این همه پر حرفی کردم که بگم لطفا کسایی که میخونید و تجربه ای هم دارید ازتون خواهش میکنم تجربیاتتون رو هم با بقیه به اشتراک بذارید. حد اقل توی کامنتا اگر چیزی گفتم و اشتباه بوده رو بهم اشتباهشو نشون بدین که منم چیز جدیدی یاد بگیرم. مثل موضوعی که الآن قصد دارم راجع بهش حرف بزنم.

نابیناها چطور مرغ خورد کنن

دوستان من تا حالا فقط یه بار اونم با کمک و نظارت زن داداشم مرغ خورد کردم. راستش رو بخواین نه از خراب کردن تیکه های مرغ میترسم و نه از چاقو دست گرفتن.. فقط از بوی مرغ بدم میاد. حتی موقع پختش هم کلی پیاز و ادویه زردچوبه میریزم که بیبو بشه.
اما تجربه من در خورد کردن مرغ: با راهنمایی زنداداشم که بهم میگفت: اول سعی کن رانها و بالها و گردنش رو ببری و کنار بذاری.. خب این کارو کردم.. رانهاش بزرگ بودن و از وسط یه قوس داشت که توی مرغی که چاق و چله باشه این قوس رو میشکنیم و رانش رو دو تیکه میکنیم و اگر جوجه باشه و کوچیک به همون حالت میذاریم.
گردنش هم اگه خواستیم برای سوپ باشه بنا به درازی یا کوتاهیش دو یا سه تیکه میکنیم.
حالا نوبت بالهاش میرسه اینا رو هم خودتون اگه خورد نکردین نوش جان فرمودین و میدونین که یه قوس داره و بنا به استفاده ای که قصد دارین ازش بکنین یا دو تیکه میکنین یا به همون حالت میذارین. مثلا برای کباب چون میخوایم خوب روی آتیش کباب بشه دو تیکه بشه بهتره.
حالا میرسیم به قسمت اصلی یعنی پشت و سینه مرغ.
از همونجا که رانها رو جدا کردیم میتونیم از روی استخونهاش دست بزنیم و پشت و دنده هاشو ببریم.. همون طور که دیدین پشتش استخونی هست و بیشتر به درد سوپ میخوره پس دو یا سه تیکش میکنیم.. وقتی اینا رو هم بریدیم سینش رو هم بنا به اندازه هایی که مد نظرمون هست تیکه تیکه میبریم و استخوانهاشو هم میشکنیم ولی کاری نمیکنیم که لخت بشن. هر تیکه از استخوان رو کمی میذاریم روش گوشت بمونه که قابل استفاده باشه. یعنی اون جاهایی که استخوان هست رو اول استخوان رو جدا میکنیم بعد اگر گوشت روش زیاد بود میبریم و کنار میذاریم..
دوستان میدونم که این قسمت با نوشتن زیاد چیزی عاید کسی نمیکنه!! ولی باید یه نمای کلی از کاری که میخوایم بکنیم توی ذهنمون قرار بگیره تا بدونیم اگر مرغی جلومون گذاشتن و گفتن خوردش کن بدونیم از کجا باید شروع کنیم!!

باز هم از دوستانی که صاحب تجربه در این زمینه هستن خواهش میکنم که لطف کنن و از تجربیاتشون برای ما یا حد اقل من کم تجربه بنویسن.
سربلند و سرافراز باشید.

درباره شفیعی

سلام شفیعی هستم فارغالتحصیل کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی ساکن شهرستان ایوان استان ایلام.
این نوشته در آشپزی, آموزش, اطلاع رسانی, ترفند, حرفای خودمونی, سرگرمی, گفت و گو, مسائل مربوط به نابینایان عزیز ارسال و , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

22 دیدگاه دربارهٔ «مهارت آشپزی برای نابینایان گام سیزدهم.»

  1. رهگذر می‌گوید:

    دارارارام…
    اول شدم…
    😀 😀 😀

  2. رهگذر می‌گوید:

    آهان تجربه…خخخخخ
    من به شوهر خدا بیامرزم گفتم: عزیزم دلبندم، قربون شکلت برم… مادر عزیزتون دارند برای ناهار تشریف میارن خونمون… لطف میکنی یه مرغ بخری تا براشون کباب کنم؟
    همسرم رفت و با مرغی که بهش پیوست شده بود برگشت… مرغ رو گذاش رو میز آشپزخونه… مرغ درسته بود…
    بنده اول نگاه گذرایی به مرغ کردم بعد برش داشتم و کوفتمش تو سر همسر دلبندم و از سویدای دل فریاد زدم که : خاک تو سرت با این مرغ خریدنت خیر ندیده… مرده شور ببره تو و ننه تا با هم… مگه من نوکر باباتونم که بیشینم واس خونواده شوما مرغ خورد کونم؟ هااااااااااااااااااااااان؟ جزی جیگر بیگیره ننه ی پیر هاف هافوووووووت… وردااااااار ببر این مرغا بده مرغ فروشه تیکه ش کنه و یه ربع دیگه رو میز من باشه… شیر فهم شد؟ یه ربع بشه بیس دقیقه خودتا تیکه تیکه میکنم کباب میکنم میدم ننه ت بخوره…افتااااااااااااااااد؟
    هیییییی شوهر عزیزم رفت و بیست و یک دقیقه ی بعد برگشت… خب من برای اینکه زهر چشمی ازش بگیرم و ادبش کنم گذاشتمش رو میز و اول سرشا زدم… بعد دست و پاشا کندم بعد به همین ترتیبی که شوما این بالا فرمودی خوردش کردم و گذاشتمش تو ماست و آبلیمو و نمک و زعفرون و پیاز و فلفل و آویشن…
    ظهر به سیخ کشیدمش و گذاشتمش جلو ننه ش… ننه ش خورد و گف: واااااااااای ننه چه خوش مزه س… گوشتش چیه ننه؟ شتره؟ گاوه؟ گوسفنده؟ وااااااااای ننه چه عطری داره…
    بهش گفتم نه ننه جان… گوشت خره… گوشت پسرته…خخخخخخخخخخ… هعععییی نمیدونم چرا یه هو پس افتاد بدبخ… فک کنم خوب نپخته بود گوشته موند سر دلش طفلی…
    هعععیییییی… نور به قبرش بباره… خخخخخخ… برا شادی روح همه اموات صلوات ختم کنید…

  3. ممل آمریکایی می‌گوید:

    درود خانم شفیعی گرامی
    حقیقتش دنبال مرغ مینداختیم بچگی ولی تابحال مرغ خورد نکردیم . در رابطه با مشکل بوی مرغ که خودش مسیله بزرگی هست برای تلاش به کیفیت خورد کردن مرغ اینکه بنظرم شما اون لحظه فکرتون رو جایی دیگه پرت کنید یعنی نذارید ذهنتون درگیر مسیله بو بشه البته زیاد ذهنتون رو پرت پرت نکنید که خدایی نکرده چون چاقو در دست هست آسیب ببینه دستتون ولی تا حدی که فقط ذهنتون رو درگیر چاقو و لمس مرغ باشه به این دو فکر کنید
    و راه دوم اینکه چون خورد کردن مرغ رو درست یاد نگرفته این بوش هم کار رو سخت تر کرده ولی اگه خورد کردن رو یاد گرفته باشید دیگه بوی مرغ آزار دهنده نیست پس تا زمانی که خورد کردن رو یاد نگرفتید قبل از خورد کردن هوای خونه رو مثلا با اسپند دود کردن یا هود یا عطر و چیز هایی از این قبیل معطر کنید تا زمانی که خورد کردن رو یاد بگیرید بعد از یاد گیری این کارها رو بذارید کنار
    حالا این دو راه برای بوی مرغ بود
    برای خورد کردن هم بنظرم در گوگل بگردید و از آموزش های صوتی و نوشتاری میتونید به نتیجه برسید
    مرغ خورد کردن رو بلد نیستم ولی ظرف شستن مدرک دکترا دارم تو خونه
    ممنون از پست یا حق

  4. امیر رضا رمضانی می‌گوید:

    سلام
    راستش منم تا هالا مرغ خورد نکردم!
    خوب چه کاریه!
    میگیریم سالم میخابونیمش تو آبلیمو پیاز بعدشم همینجوری سالم میزاریمش تو فر میپزیمش بعدش گوشتاشو تیکه تیکه میکنیم نوش جان میکنیم
    به همین سادگی

  5. باران می‌گوید:

    سلام خانم شفیعیه عزیزم

    راستش من هم هیچ وقت سراغ خورد کردن مرغ نرفتم چون منم مثه شما از بوش شدید بدم میاد

    مرسی از پست های خوبی که میزارید

  6. ali.gentleman می‌گوید:

    درود من هم این ایامرو تسلیت میگم و اما بحث مرغ خب نوشتاری گفتنش سخته ما دوبحث کلی در این باره داریم اولی تیکه کردن و دومی ریز کردن مرغ اگه مرغمون کوچیک باشه اول بال و بیخبالو جدا میکنیم بعد رون و بیخرونرو هم بهمین ترتیب انجام میدیم بعد سینه و پشترو جدا میکنیم سینه رو بشکل طولی نصف میکنیم بعد اکه خواستیم هرنصفرو مجددا کوچکتر میکنیم قسمت پشتشرو هم به ۲ یا ۳ قسمت تقسیم میکنیم راستی ۱ نکته خیلی مهم هم اینکه درهنگام تیکه کردن مرغ دقت کنیم مفصلهای اون خراب نشه چون بدجور آبروریزیه خب پوست کردن مرغ هم که دیگه کاری نداره و همطون بلدین بحث بعدی هم کشتن مرغه که خانما بهتره بیخیال اون بشن خب اما ریز کردن مرغهای بزرگ هم تقریبا همینطوراست که چون طولانی شد بیخیال میشم
    سپاس

  7. حسین آذری می‌گوید:

    سلام من هم این کار رو نکردم تا به حال اما برای انجام این کار باید حساسیت ها را گذاشت کنار و دل به دریا زد. مثل بیماری که از دارو خوشش نمیاد اما ناچار است مصرف کنه. پس باید حساسیت و تنفر را کنار گذاشت و سریع تر کار را انجام بدیم که سخت نگذره. البته نظر رهگذر هم خوبه بدی بیرون خودشون تیکه تیککه کنند شما مصرف فرمایید.

    • شفیعی می‌گوید:

      سلام
      با کنار گذاشتن حساسیتها موافقم شاید چون الآن مامانم هستن من به حساسیتهام توجه میکنم و چون خوشم نمیاد سراغش نمیرم اما اگر مجبور باشم دیگه این ایراد رو هم اگر هم بخوام نمیتونم بگیرم..
      راجع به بیرون فرستادن هم: درسته ولی ما باید که یاد بگیریم کاری رو انجام بدیم تا اگر توی موقعیتی گیر کردیم دستوپامونو گم نکنیم و از عهده اش بر بیاییم..
      سپاس فراوان از حضورتون. موفق باشید.

  8. رضا خطیبی می‌گوید:

    سلام خانوم شفیعی مرسی خوب بود ممنون

  9. سلام.
    ممنون خانم شفیعی.
    راستش منم تا حالا مرغ خورد نکردم.
    ولی از دوستان میخوام که تجربیاتشون رو بازم در اختیار ما قرار بدند و از دوستانی که تا به الان کامنت دادند و تجربیاتشون رو در اختیار ما قرار دادند به ویژه آقای جنتلمن هم تشکر میکنم.

  10. سلام خانم شفیعی! مرسی که مثل همیشه تجربه هاتون رو در اختیار ما قرار دادید. خسته نباشید

  11. رهگذر می‌گوید:

    چی میخواستی ازم بپرسی شفیعی؟ بپرس ننه… بپرس جانم… بپرس دخترم… بپرس وگرنه ریز ریزت میکنم برا آموزش قورمه سبزی واس گام چاردهم آشپزیهاااااااااااااااااااا… خخخخخخخخخ… راسی بنظر من زنی که بتونه قورمه سبزی رو خوب دربیاره زن زندگیه… من اگه پسر بودم از دخترا امتحان قورمه سبزی پزی میگرفتم… اونی که بهتر پخته بود رو میسدمش…خخخخخخخخ…..

    • شفیعی می‌گوید:

      ههههه تو پستام بگردی یه گامش تهیه قرمه سبزی بود.. بگرد بجورش ببین خوب درش آوردم؟ ببین راضیت میکنه؟
      وااااای چرا منو میترسونی!!!! نمیگی من ترسوم پس میفتم؟؟؟؟؟
      سؤالم خیلی سؤال نیست. برات میفرستم همونجا که پیام خصوصی میشه داد

پاسخ دادن به رهگذر لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *