یه شعر جدید از خودم بنام بارون

با سلام خدمت دوستان عزیزم.

دوستان، اومدم خدمتتون با یه شعر جدید.
این شما و شعر.
چیکچیک بارون تو خیابونه خیس،
همدمه حرفام دیگه کسی نیست.
چرا تو رفتی کاشکی میموندی،
رفتی دلمو ناجور شکوندی.
دستاش تو دسته یارشه گرمه،
من زیر خاکو نفسم سرده.
از روزی که رفتی دنیام عوض شد،
خونه برام دیگه مثل قفس شد.
تشنوژه قرص و دوده سیگار،
کناره پنجرم دله بیقرار.
تو خاطراتت از یاد نمیره،
خدا حقمو ازت بگیره.
خبره عروسیت عزای من شد،
این تنه پاکم عسیره خاک شد.

درباره سجاد رشیدی

بنام خدا سلام. من سجاد رشیدی هستم، نوزده ساله از شهر نورآباد استان لرستان. نابینا هستم و به شعر علاقه دارم و شعر هم میگم. مدت زیادی در کرمانشاه زندگی کردم و برای همین بعضی از اشعارم با لهجه ی کرمانشاهی هست. امیدوارم دوست خوبی برای شما باشم.دوستان راهه ارتباط با من: 09184735597 موفق باشید.
این نوشته در حرفای خودمونی, درد دل, دسته‌بندی نشده, شعر, عاشقانه ارسال و , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

3 دیدگاه دربارهٔ «یه شعر جدید از خودم بنام بارون»

  1. سلام آقای رشیدی.
    شعر بسیار زیبایی بود.
    ممنون از شما.

  2. گل نرگس می‌گوید:

    سلام آقای رشیدی
    شعرتون زیباست واقعا
    امیدوارم بیشترواس شادیاتون شعر بگین تا…
    موفق و موید باشید

پاسخ دادن به گل نرگس لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *