بایگانی برچسب: s

سفرنامه کربلا, پیاده روی اربعین حسینی, قسمت دوم

بسم الله الرحمن الرحیم بسم رب الحسین تاریخ دقیقش یادم نیست, ولی یادم است سه شنبه هفت و نیم صبح, مجهز و آماده, کوله به کولم, بند کفش ها بسته, بیرون خانه منتظر بقیه ایستاده ام. در دلم شوری به … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در حرفای خودمونی, خاطرات, داستان, درد دل, مذهبی, مسائل مربوط به نابینایان عزیز | برچسب‌شده , , , , , , | ۱۴ دیدگاه

سفرنامه کربلا, پیاده روی اربعین قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم بد جوری درونم به تکاپو افتاده بود. توصیف هایی که سالهای قبل از دوستان شنیده بودم و حس غریبی که درونم قل قل می کرد که منهم باید آذر امسال به پیاده روی اربعین بروم. ولی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در حرفای خودمونی, خاطرات, داستان, درد دل, زندگینامه, مذهبی, مسائل مربوط به نابینایان عزیز | برچسب‌شده , , , , , | ۱۳ دیدگاه