آیین مسلمانی/خوش گمانی نسبت به افراد و خوبیهایشان و نکات لازم

«حق پذیرش سوگند، دروغ عامل فساد جامعه»
از زمره حقوق مسلمان آن است که جامعه اسلامی قسم های او را تصدیق کرده و بپذیرد و به  بیان وسیع تر اگر چیزی گفت او را متهم به دروغ گویی نکند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «از گمان بپرهیزید.» [۱] و امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان علیهما السلام نقل می کنند که فرمودند: «تا زمانی که کاری از
مسلمان سرنزده که راه توجیه را بر تو ببندد، کار برادرت را به بهترین وجه آن حمل کن.» و «هیچگاه به سخنی که برادرت می گوید، تا وقتی که برای آن توجیه خوبی داری، گمان بد مبر.» [۲] و هم ایشان می فرمایند: «خوش بینی از نیکوترین خصلت ها است.» [۳]پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «هرکس به برادرش گمان بد برد، به خدا گمان بد برده است.» [۴] امام صادق به هشام می فرمایند: «ای هشام! حضرت مسیح

به حواریون می فرمود: « ای بندگان بدی! آیا به صرف بدگمانی، مردم را سرزنش می کنید ولی خود را سرزنش نمی کنید در حالی که به بدی خودتان یقین دارد.» [۵]پس مؤمن همان طور که نباید ساده و خام باشد، نباید بد بین و آمیخته به سوء ظن باشد. امیرمؤمنان علیه السلام می فرمایند: «آدم بد چون همه را مثل خودش می داند،
به هیچ کس خوش بین نیست.» [۶] پس وقتی مسلمانی قسم خورد، دیگران ـ تا وقتی که دروغ بودن آن آشکار نشده است ـ باید او را تصدیق کرده و سخنش را بپذیرند.البته در اینجا لازم است به این فرموده امیرمؤمنان علیه السلام توجه کنیم که: «هرگاه درستی و پاکی بر روزگار و مردمش حکمفرما شد، اگر کسی به دیگری بی آن که
گناهی از او آشکار شود گمان بد برد، ستم کرده است؛ و هرگاه فساد و نادرستی بر روزگار و مردم آن چیره شد، اگر کسی به دیگری گمان نیک برد و خوش بین باشد، فریب خورده است.» [۷]
نکته: «سوگند خوردن» از اموری است که در جامعه بشری رواج دارد و در فرهنگ های مختلف نیز شایع است. در هر جامعه، مردمان به چیزهایی قسم می خورند که برای آن ها ارزش دارد. معنای قسم نیز ظاهراً چنین است که «خدا ـ اگر به خدا سوگند بخورند ـ و یا هر چیز دیگر ـ در صورتی که به آن ها قسم بخورند ـ دشمن من باشند اگر من دروغ بگویم.» و در قسم های عامیانه ـ مثل به جان بچه ام یا … ـ نیز ظاهراً مراد آن است که «اگر من دروغ گفته باشم، این ها تباه شوند.» البته سوگندی که ارزش شرعی دارد، قسمی است که به خدای سبحان تعلق گرفته باشد و بقیه قسم ها صرفاً نشانگر اهمیت موضوع در پیشگاه کسی است که سوگند یاد کرده است.
در روایات اسلامی از قسم دروغ به شدت نهی شده است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هر که سوگند بخورد و بداند که دروغ می گوید، به جنگ خدا رفته است.» [۸]هم ایشان می فرمایند: «اگر کسی که سوگند می خورد راست نگوید، در پیشگاه خدا هیچ ارزشی ندارد.» [۹] و بالاتر روایتی از امیرمؤمنان علیه السلام است که می فرمایند:
«چگونه از عذاب خدا در امان می ماند کسی که بی محابا قسم دروغ می خورد؟!»[۱۰] رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «از سوگند دروغ بپرهیزید چراکه خانه ها را از ساکنانش خالی می کند.» [۱۱] و «برکت و آبادانی را از زندگی می برد.» [۱۲]پس همگان باید از قسم دروغ ـ که متأسفانه در میان ما نیز رواج یافته است ـ بر حذر باشیم. چراکه این کار، دارای آثار بسیار مخرّبی است و بالاتر از همه این که جامعه را از هرگونه «وسیله اعتماد» تهی می سازد. چراکه در جامعه ای که «قسم» دارای ارزش و اعتبار باشد، مردم به «قسم های یکدیگر»، اعتماد می کنند در حالیکه
اگر این اعتماد نیز از میان رود جامعه از آن بی بهره می ماند. فراموش نکنیم که مهم ترین عاملی که پیوندهای اجتماعی را تحکیم می کند، اعتماد متقابل است و اگر اعتماد در میان انسان ها با یکدیگر و یا مردم با حکومت ویا نهاد های اجتماعی با یکدیگر، از میان رفت آن جامعه با مشکلات بسیاری مواجه می شود.  و شاید به همین جهت است که در برخی روایات از این که در امور غیر مهم حتی اگر راست و درست باشد قسم یاد کنیم، نهی شده است. رسول خدا به امیرمؤمنان علیهما السلام می فرمایند: «ای علی، جز در موارد ضرورت قسم نخور، چه دروغ باشد و چه راست. و خداوند را وسیله قسم خود قرار نده. چراکه خداوند به کسی که به نام او سوگند
دروغ بخورد، رحم نمی کند.» [۱۳] و این نیست مگر این که رسول خدا صلی الله علیه و آله می خواهد اهمیت قسم شکسته نشود تا اگر جایی و به حکم ضرورت لازم شد، بتواند باعث پدید آمدن اعتماد عمومی شود.
در این جا لازم است به این نکته نیز اشاره کنیم که صداقت، رمز حیات یک جامعه است و دروغ بزرگترین دشمن جامعه انسانی است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند: «دروغ رو سیاهی می آورد.» [۱۴] و «روزی را کم می کند.» [۱۵] و امیرمؤمنان به امام مجتبی علیهما السلام وصیت می کنند که: «نتیجه دروغ پشیمانی است.»[۱۶] هم ایشان می فرمایند: «دروغ گویی و مروّت با هم در یک جا جمع نمی شوند.» [۱۷] و «دروغ گو سه چیز به دست می آورد: خشم خدا، نگاه تحقیر آمیز مردم، و دشمنی فرشتگان»[۱۸] و در کلامی گهربار می فرمایند: «دروغ گو و مرده یک سان هستند. چراکه ارزش انسان زنده، به آن است که به او اعتماد کنند، و کسی که به او اعتماد نمیکنند حیاتش از بین رفته است.» [۱۹]
مرحوم آیت الله صدر درباره دروغ می نویسد: «دروغگو چنین می‌پندارد که بی ارزش بودن خود را می‌تواند به وسیله سخن دروغ جبران کند! دانا احتیاج به دروغگویی ندارد، چون دارای دانش است. شایستگان احتیاج به دروغ ندارند، چون شایستگی دارند. دروغگو، چون فاقد دانش است، می‌خواهد نقص خود را با ادعای دروغ جبران کند. چون فاقد
شایستگی است، به دروغ می‌خواهد خود را شایسته بنمایاند.» [۲۰] و ادامه می دهد: «من نمی‌دانم چرا این‌قدر دروغ در میان ما متداول است! آیا رواج بازار دروغ برای آن است که کالای ایمان در آن نیست؟ عجب این جاست که گویا دروغ را بعضی قبیح نمی‌دانند و دروغگو را پلید نمی‌شمارند.
کسی پیش من تصریح کرد که فلان کس دروغ می‌گوید، ولی در عین حال می‌بینیم که با همان دروغگو، رفتار صمیمانه دارد، در صورتی که دروغگو با هیچ کس رفتار صمیمانه ندارد.
این نوشته بر دیوار جنوبی کاخ آپادانا به فرمان داریوش کنده شده است: خدا این کشور را از دشمن، از خشکسالی، از دروغ حفظ نماید. دروغ ایمان را می‌برد و کشور را از درون ویران می‌سازد. ایمان که رفت، هر جرم و جنایتی ارتکابش آسان می‌شود. کشوری که مردمش از ارتکاب جرم و جنایت بیم نداشته باشد، سرانجامی شوم در پیش
خواهد داشت.» [۲۱]و کلام آخر آن که
کسی از نزدیکان امام می‌گفت ابتدای انقلاب یکی از روزنامه‌ها به شدت علیه دولت می‌نوشت، در حالی که مطالبش سرشار از دروغ بود و به تحریک قومیت‌ها برای حرکتهای جداییطلبانه میپرداخت. من خدمت امام عرض کردم: «اجازه بدهید به مردم بگوییم که امام این روزنامه را نمی‌خوانند، همین کافی است که مردم از موضع
شما مطلع شوند.» امام فرمودند: «ولی من این روزنامه را می‌خوانم.» عرض کردم: «شما که نمی‌گویید، من می‌گویم امام این روزنامه را نمی‌خوانند.» امام گفتند: «شما
هم دروغ نگویید.» عرض کردم: «این روزنامه دارد جنگ داخلی ایجاد می‌کند و سرشار از دروغ است.» امام فرمود: «شما که صدا و سیما و روزنامه دارید جواب آنها را بدهید.!»رحمه الله علیهم اجمعین.
«حق پاک دانستن بخشش .
زشت ترین خیانت ، خیانت در قالب محبت است»
از زمره حقوق مسلمان آن است که وقتی به کسی هدیه ای داد و یا در حق دیگران خوبی کرد، در نیت او تشکیک نکنند و آن کار را بر راستی و درستی حمل کنند. پس همه وظیفه داریم که محبت ها و بخشش های مسلمانان را «پاک» به حساب آورده و در آن خدشه نکنیم. در قرآن از «گمان بد» نهی کرده و می فرماید:ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید، چراکه بعضی از گمان ها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید؛ »[۱] و جالب آنکه در ادامه می فرماید: «ولا تجسّسوا» و این نیست مگر به آن جهت که آدمی هر گاه گمان بد داشته باشد، به دنبال آن، تجسّس می کند و تلاش می کند تا به آن چه گمان بد برده است، برسد و این کار باعث می شود که به حریم شخصی دیگران وارد شده و حرمت آن ها را بشکند و چه بسا گناهان دیگری از آن زائیده شود، «اسرار مؤمن» افشا شود، و آبروی او در معرض خطر قرار گیرد. این در حالی است که امام سجاد علیه السلام می فرمایند: «هر کس از لطمه زدن به آبروی مسلمانان خودداری کند، خدای سبحان از لغزش های او در قیامت می گذرد.» [۲]
پس وقتی کسی به شما محبت می کند، و نعمتی را در اختیار شما می گذارد، باید سعی کنید از ذهنیت منفی نسبت به او اجتناب کنید.گمان نکنید که در این محبت ، نیت پلیدی نهفته و «هدیه دهنده» قصد کلاه برداری مادی یا غیر مادی داشته است. روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که به کعبه نگاه می کرد فرمود: «آفرین بر این خانه! چه مقدار خدا تو را بزرگ داشت و حرمت و احترام تو را زیاد گرداند. ولی به خدا که حرمت مؤمن از حرمت تو بیشتر است. چراکه خداوند یک چیز تو را حرام کرد در حالی که مال مؤمن و خون او محترم هستند و نباید کسی به او گمان بد برد.» [۳]
نکته: ممکن است «یبرّ انعامه» که در کلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است ـ و به عنوان حق مؤمن شناخته شده ـ به معنای «غلبه کردن بر نعمت های مؤمن»باشد. به این معنی که اگر مسلمانی به دیگران محبت کرد، دیگران آن محبت را به صورت بهتر جبران کنند. چنانکه قرآن می فرماید: «و اذا حیّیتم بتحیهٍ فحیّوا بأحسن
منها»[۴]
همچنین ممکن است که مراد رسول خدا صلی الله علیه و اله آن باشد که اگر به مسلمانی هدیه ای داده می شود، این «هدیه دادن» بی توقع و صادقانه باشد. به این معنی که «هدیه دهنده» در صدد فریب دادن «هدیه گیرنده» نباشد. باید توجه داشت که یکی از زشت ترین کارها آن است که آدمی کسی را به وسیله «محبت کردن» فریب دهد.
امام کاظم علیه السلام می فرمایند: «نفرین به کسی که مسلمانی را بفریبد و یا به او نیرنگ بزند.» [۵] و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «هرکس برادر مؤمن خود را فریب دهد، خداوند برکت را از روزی او برمی گیرد و زندگی اش را تباه می کند و او را به خودش وا می گذارد. [۶] و هم ایشان می فرمایند: «از ما نیست کسی که مسلمانی را در معامله ای فریب می دهد و یا به او زیان می رساند و یا به او نیرنگ می زند.» [۷] امیرمؤمنان علیه السلام نیز می فرمایند: «مؤمن برادر خود را فریب نمی دهد، او را تنها نمی گذارد و او را متهم نمی کند.» [۸] و هم ایشان می فرمایند: «از نشانه های بدبختی و شقاوت آن است که آدمی دوستش را بفریبد.» [۹]
نا گفته پیداست که بدترین فریب ها، وقتی حاصل می شود که شما را به اسم «محبت و دوستی» بفریبند و در حالی که شما با تمام وجود، اعماق جان خویش را به کسی تسلیم کرده اید و درهای اعتماد را به روی او گشوده اید، شما را گمراه کرده و در کارتان خدعه کند.در این هنگام شخص«فریب خورده» از انجا که آمادگی مواجهه با خیانت را نداشته است ، با صدمات روحی و مالی بیشتری مواجه می شود و این صدمات آنگاه عمیق تر می شود که آدمی به کسی دل بسته باشد و امید خویش را ـ چه در عرصه شخصی و چه در عرصه عمومی ـ به او معطوف نموده باشد. در این جاست که وقتی دروغین بودن آن محبت معلوم شد،محبت به تنفر تبدیل می شود و کسی که تا دیروز به سبب بخشش و محبت محبوب بود، تبدیل به موجودی غیر قابل تحمل می شود .«خیانت به اعتماد» و «خدعه در رفاقت» از پست ترین صفات انسانی است.
و به همین سبب است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «حق مسلمان است که
وقتی به او محبت می شود، صادقانه و به دور از هر گونه «غلّ و غش» باشد.» و امام صادق از پیامبر اکرم (ص) نقل مکنند که «هر کس به دیگری محبت کند ولی بعد از آن او را با حرف های خود بیازارد و یا بر او منت بگذارد ،خوبی خود را باطل کرده است.»
فراموش نکنیم که امیرمؤمنان علیه السلام در فرمان خویش به مالک اشتر می فرمایند: «به امانی که داده ای خیانت مکن، و پیمانت را مشکن، و دشمنت را نفریب. چراکه شکیبایی در برابر سختی ها بهتر است از آن که دست به پیمان شکنی و خیانت بزنی.» [۱۰]
و آخر کلام آن که همه باید از مکر و فریب دوری کنیم تا جامعه ای اسلامی و سالم داشته باشیم و خدای ناکرده چنین نباشد که «زیرکی» را در «دروغ گویی و فریب» و «ثروتمندی» را در «صدقه ندادن و «بزرگی» را در «محبت نکردن» بدانیم. امیرمؤمنان علیه السلام به چنین جامعه ای اشاره کرده و می فرمایند: «زمانی بر مردم بیاید که جز سخن چین ،کسی مقرّب و محبوب نباشد و جز نابکار کسی را زیرک نشمارند و انسان با انصاف را ناتوان و زبون به شمار اورند. در آن زمان صدقه را خسارت می دانند و صله رحم و محبت را منّت می شمارند که بر بستگانشان می نهند و به سبب «عبادت» خود را برتر از مردم به حساب می آورند.» [۱۱]
۱:
[۱] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۷۵، ص۱۹۵٫
[۲] . امالی، شیخ صدوق، ص۲۵۰٫
[۳] . غرر الحکم، ح۴۸۲۴٫
[۴] . کنز العمال، ۷۵۸۷٫
[۵] . تحف العقول، ص۳۹۲٫
[۶] . غرر الحکم، ح۲۱۷۵٫
[۷] . نهج البلاغه، حکمت۱۱۴٫
[۸] . ثواب الاعمال، ص۲۶۹
[۹] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۱٫
[۱۰] . غرر الحکم، ح۶۹۸۸٫
[۱۱] . ثواب الاعمال، ص۲۷۰٫
[۱۲] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۱۰۴، ص۲۰۹٫
[۱۳] . همان، ج۷۷، ص۶۷٫
[۱۴] . میزان الحکمه، ج۱۱، ص۵۱۳۰٫
[۱۵] . همان، ص۵۱۳۲٫
[۱۶] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۷۷، ص۲۱۱٫
[۱۷] . غرر الحکم، ح۱۰۵۸۲٫
[۱۸] . غرر الحکم، ح۱۱۰۳۹٫
[۱۹] . غرر الحکم، ح۲۱۰۴٫
[۲۰] . آیت الله صدر، دروغ، ص۵۳٫
[۲۱] . آیت الله صدر، دروغ، ص۶۶٫
۲:
[۱] . سوره حجرات، آیه۱۲٫
[۲] . عیون اخبار الرضا علیه السلام، ص۸۵».
[۳] . روضه الواعظین، ص۲۹۳٫
[۴] . سوره نساء، آیه۸۶٫
[۵] . بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۸۲٫
[۶] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۷۶، ص۳۶۵٫
[۷] . تحف العقول، ص۴۲٫
[۸] . خصال، ص۶۲۲٫
[۹] . غرر الحکم، ح۹۲۹۷٫
[۱۰] . نهج البلاغه، کتاب۵۳٫
[۱۱] . نهج البلاغه، حکمت۱۰۲ / میزان الحکمه، ج۹، ص۴۴۴۲٫

درباره ثنا

به نام الله مهربان خدایی که با نهایت لطف و رحمتش زندگی بخشید و قطعه ای از پازل هستی قرارم داد امید که آنی بشوم که او دوست دارد. همو که راههای تازه و درهای پیروزی را با کلیدهای طلایی مهرش میگشاید و آدمی را با دوستی مهربانی تلاش در راهش و توکل به خود به موفقیتهای چشمگیر میرساند.لیلا غلامی هستم ساکن شهرستان دوست داشتنی و خوب جهرم نابینا لیسانس روانشناسی و در مسیر موفقیتم با تکیه بر خدای بزرگ که درسهایی به من داد که متوجه بشم بهترینم خودش هست و عالیترین زندگی برام در دست خودش و من هرچه از او درس میگیرم بیشتر از نعمت هاش و زندگی لذت میبرم.خدایی که با همه وجود فهمیدم اگر قدمی برداری و حرکتی کنی قدمهای پر برکتش رو برات بر خواهد داشت و اگر دریچه ای از سمت نور رو گشودی درهای رحمتش رو پیاپی به سمتت باز خواهد کرد.جستجوگر و حقیقت طلبم دغدغه های من روشن شدن حق نابودی باطل در همه ابعاد زندگی و علم و پیروزی حقیقت و راستیهاست.برخی فعالیتها علایق و افتخارات مهم:انتقال پیامهای مهم در جهت هدفی مهمتر.فعالیتهای قرآنی و فرهنگی مجازی و بیرونی.شناخت مبانی روانشناسی حقیقی مهدویت طب سنتی اسلامی و خودشناسی.استفاده از رسانه های جمعی منور کتابها و مقالات و برنامه های متنوع و مفید.و مهمتر اینکه یادگار شهیدم داییهایی که دوستان قدیمی و تازه من هستند آشنایانی مهربون و خانواده ای با درک هوادار و دلسوزی دارم و امامی که همه جا و همه وقت در نهایت محبت مرا میفهمد و اگر چشمهای زخم خورده از تیر خطاهای خود و بیگانه به سمتمان را از این آلودگی پاک کنیم میفهمیم که او و خاندان پاکش و کلام خدایش با تک تک ما چنینند...
این نوشته در کتاب, مذهبی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

11 دیدگاه دربارهٔ «آیین مسلمانی/خوش گمانی نسبت به افراد و خوبیهایشان و نکات لازم»

  1. بهنام نصیری می‌گوید:

    سلام ثنا خانم
    ممنون از پست
    لایک خورد شدید

  2. سلام سرکار خانم غلامی مرسی از پست زیباتان دستتان درد نکنه

  3. ثنا می‌گوید:

    سلام خدمت شما بزرگواران بسیار تشکر دیگه زین پس زیاد مزاحم نخواهم شد این یه بخش دیگه بیشتر نداره که بسیار حیاتیه

  4. امیر رضا رمضانی می‌گوید:

    سلام
    عالی بود, امیدوارم که همه ی اینا رعایت بشه و جامعه تبدیل به مدینه ی فازله بشه

  5. حسین آذری می‌گوید:

    سلام مرسی از این پست
    این دروغ چه ها که نمی کنه؟!!!
    باید سعی نمود تا از این خصوصیات بد که مضر هست دوری کرد. شاید رستگار شویم.

  6. ز, مظاهری می‌گوید:

    درود بر ثنا خانم گرامی, پستت رو پسندیدم, فقط یه پیشنهاد داشتم البته جسارتی نباشه ها, میگم بهتر نیست بخونی و برداشت خودت رو به صورت یه پست هم خلاصه تر هم روانتر بنویسییی؟
    اونجوری بیشتر جاذبه داره, میدونی تقریبا کتابی شده بود,
    امیدوارم جسارت منو ببخشی, همیشه شاد باشی دوست خوبم

    • ثنا می‌گوید:

      سلااام عزیزم مرسی از نظرت من خوشم میاد کسی از این پیش نهادای عالی بده راستش خودمم از همین تنوعها بسیار لذت میبرم و باهات موافقم
      ولی به چند دلیل این طوری نشد
      این روزا امتحان دارم و این کار وقت درسمو میگیره
      خواستم توی مطالب نویسنده زیاد دست نبرم و کامل بذارمش که قدری روش تامل بشه
      منظورم اینه که بعضی جملاتش رو فقط کمیشو حذفیدم چون زیاد میشد و نه این که با ویژگیهای من جور نباشه:خخخ
      به هر حال ما باید به کتاب خوندنم عادت کنیم و با این جور مطالب کتابی اخت بشیم اما
      توی سایتهای ما اونی که شما میگی واقعً بهتره اگرچه
      من توی نظراتم توی بعضی پستها این کاری رو که گفتی تقریبً کردم ولی شاید
      اگه این کارو انجام بدم حاشیه ایجاد بشه و بهم گفته بشه که اومدم بر اساس علایق خودم و اون چیزی که مقصودم بوده از مطالب یه نویسنده برداشت کردم و انتشار دادم
      ولی من گاهگاهی از این چیزی که میخوای انجام میدم ولی مثل شما تبهر ندارمااا
      البته:این بخشی که خوندی قدری خسته کننده شاید بود ولی خیلیاشم جذابه اما واسه این بخش آخری که زیباست جمله بندیهاشو هم بهتر میکنم
      بازم منتظر پیشنهاد های زیبات هستم چون میدونم این کاره ای و مطالبت هم واقعً جالب مینویسی

  7. زهرا قاسمی می‌گوید:

    سلاااااام لااااااایییییک.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *