گفت و گوی مبایلم با من!!!

آخیش? ی کم اینجا خلوت شد.
اه؛ باز تو منو گرفتی دستت؟

وای خدا! این دیگه کی بود؟
من مُبایلتم.
چی؟ تو؟
آره من.
مگه مبایل هم حرف میزنه؟
حالا تو کجاشو دیدی.
خب مبایل؛ چی کارم داری که به حرف اومدی؟
ی کار مهم.
خب بگو دیگه.
بچه جون؛ مگه تو کار و زندگی نداری؟ از صبح تا شب, هی منو گرفتی دستت. دیگه جونی برام نمونده. هی میری تو واتسآپ, تو گروههای مختلف, یا تو سایت شب روشن. ی کم بذار من استراحت کنم!

حالا تو چرا شب روشن رو مثال زدی الان؟ چرا گوش کن رو مثال نَزَدی؟
چون بیشترین بازدیدت اونجاست.
ببین سایتها رو نکش وسط. اصلا الان حالیت میکنم.
آخ! آخ! ولم کن! ولم کن! چیکار میکنی؟
باتریمو ول کن! آی, آی. اصلا دیگه برات کار نمیکنم.
باشه بیا.
آخیش? راحت شدم.
حالا خوب شد مبایل؟
آره.
ببین, خواهشا نگو که منو دستت نگیر.
میگم.
اه؛ اسن نباید با تو حرف زد. میخوام بخوابم.
باشه برو بخواب. شب به خیر. راستی تو ی فرصت مناسب باهات حرف میزنم.
شب به خیر.
***
دوستان اگه باز هم حرفی زد بهتون میگم
خداحافظ.
دلتون آبی.

درباره رومینا

سلام من رومینا پورخان هستم. نابینا هستم و در بندر انزلی زندگی میکنم.
این نوشته در تلفن همراه, حرفای خودمونی, داستان, دسته‌بندی نشده, شاد, طنز ارسال و , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

9 دیدگاه دربارهٔ «گفت و گوی مبایلم با من!!!»

  1. امیر رضا رمضانی می‌گوید:

    سلام
    یه جورایی متفاوت و کوتاه و جذاب بود

  2. باران می‌گوید:

    سلام رومیناجان یکی دوتا پست ازت تو گوش کن دیدم فک کنم خیلی اهل جواب دادن به کامنتا نیستی !بگذریم بریم سراغ پستت خخخ عجب مبایل کم حرفی دارییااا یه ذره بیشتر باش صحبت کن بعد بیا این جا بنویس عزیزم البته همینشم خوب بود .موفق باشی

  3. yalda می‌گوید:

    چالامی .
    موبایلم میگه : همینجا فرصت رو غنیمت میشمرم و از خانم یلدا , بابت رژیم غذایی مفیدشون
    سپاسگذاری میکنم .
    من یک موبایل خوش شانسم . تقریبا ماهی یک بار شیر گرم , شیر گاگاهو , دمنوش با نبات , گاهن هم آب سرد یا ولرم یا جوشیده میل میکنم .
    گاهن هم خانم یلدا محبت میکنن و کمی حرکات ورزشی خاصی رو به این حقیر آموزش میدن . که طی این ورزش تمام دکمه های کیبردم هم بر اثر افتادن و یا پرت شدن از روی میز , پله و غیره مدام در حال بالانس زدن هستند .
    البته اندرویدشون مثل من خوش شانس نیست و چون ضد آب و ایناست کمتر توفیق اجباری نصیبشون میشه

  4. سلام! مرسی جالب بود. فکر کنم روزی موبایل منم به حرف بیاد. آخه یا با خودش تو سایتها پرسه میزنم یا وصلش میکنم به لپتاپ و میرم تو اینترنت و اسکایپ! تازه کنفرانسهای موبایلی هم بود که الآن دیگه نیست

  5. سلام و درود بر رومینا خانم, مرسی از پستت خیلی با مزه بود در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

  6. سعید پناهی می‌گوید:

    سلام رومینا خانوم.
    به سایت شب روشن خوش اومدین.
    خخخخ خیلی باحال بود.
    مرسی از شما.

  7. ممل آمریکایی می‌گوید:

    سلام
    ما هم بعد از شصت و شش سال اندروید باز شدیم که توی خونه تکونی در چسب قطره ای باز بود ریختش روی صفحه الان صفحش شبیه کوچه های فلسطین پر پیچ و خم شده
    مثل اینکه خداوند بعد از شصت و هفت سال به انسان یه اولاد سالم و صالح بده بعد از یه هفته بچه یه چشش نابینا بشه چشم دیگش هم کم سو بشه
    نتیجه اخلاقی اینکه سالم زندگی کردن بما نیومده
    یا حق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *