مشاوره در باره استقلال نابینایان. لطفا کمکم کنید

سلام به گرمی آفتاب ظهر تابستونی و سلامی به خنکی یک بستنی در هوای گرم تابستونی

مدتیست که میخوام یه پست بزارم و هم کمی باهاتون درد و دل کنم و هم در کامنتاتون ازتون کمک بگیرم
من یه دانشجوی نسبتا نابینا هستم، اگه میگم نسبتا نابینا برای اینه که بینایی خیلی کمی دارم که به قول یک بنده خدایی بگی ندارم خیالت راحتتره که
ولی خدایی نباید از حق گذشت که همین یه کم بینایی تونسته کمی در استقلالم بهم کمک کنه اما هیچوقت نتونسته و نمیتونه نیازهای بیشترم مثل خوندن نوشتههای روی اتوبوسها و …. برام رفع کنه
دو سه ساله تصمیم جدی گرفتم مستقلتر از قبل باشم و دارم تمام سعیمو میکنم اما هر روز با مشکلات زیادی مواجه میشم
مثلا چند وقته وقتی میخوام برم جایی که تا حالا نرفتم میترسم تنها برم و سر از ناکجا آباد در بیارم یا ساعتها به دنبال آدرس بگردم؛ چن دفعه ای شده که وقتی در خیابان از کسی آدرس جاییرو پرسیدم بهم اشتباه گفته و من از مقصدم بسیار فاصله گرفتم یا بارها شده نزدیک همان آدرس بودم اما از هرکسی پرسیدم گفته اصلا اشتباه اومدی و اصلا اینجا نیست و از اینجور چیزها.
برای همین مجبور میشم از نزدیکانم بخوام منو ببرن و تازه مسیر را یادم بدن
اما هر چی فکر میکنم آخه این جوری که نمیشه همیشه که نزدیکانم پیشم نیستن یا بیکار نیستن که منو ببرن
لطفا بهم بگید آیا این قضیه برای شماها هم اتفاق افتاده و اگه اتفاق افتاده چه راهحلی برای اون به کار بردید

ممنون میشم کمکم کنید و
اوقات خوشی را براتون آرزومندم

درباره زهرا سادات

به نام خدای مهربونم من در یک روز از قشنگترین ماههای فثل بهار به دنیای ناسازگار پا نهادم اگر بخوام از ویژگیهای شخصیتیم بگم باید قول دیگران را در اینجا بنویسم که این گونه است: او دختری شیطون, تقریبا مستقل, با همت و مهربون است البته اینا بیشتر تعریف است و صحت یا عدم صحتش را خدا میداند و بس و دیگر هیچ
این نوشته در حرفای خودمونی, درد دل, گفت و گو, مسائل مربوط به نابینایان عزیز ارسال و , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

7 دیدگاه دربارهٔ «مشاوره در باره استقلال نابینایان. لطفا کمکم کنید»

  1. بهنام نصیری می‌گوید:

    سلام وقت بخیر.
    انتظار دارم بچه ها این پستو اطلاع رسانی کنن بین گروههاشون چون خیلی مهمه.
    ببینید! منم اوایل دقیقا مثل شما بودم.
    و خود من هم زیاد مستقل نیستم و فقط جاهایی میتونم برم که حد اقل قبلا یه بار رفته بودم.
    اما پیشنهاد من اینه. کاری که خودم میکنم. برا رفتن به جاهای جدید، از برنامه های مبتنی بر gps کمک بگیرید.
    و اگه نتونستید، آدرس دقیق اونجا رو به صورت جهتی از یه دوستتون بگیرید. مثلا بهتون اینجوری بگه: این خیابونو که رد کردی، سه تا کوچه سمت راستت هست. تو سومین کوچه رو برو تو.
    فعلا همین به ذهنم میرسه.
    امیدوارم بقیه هم کامنت بدن.

  2. سلام. منم تا حدودی با نظر بهنام موافقم. اما راجع به این که میگید آدرس اشتباه میدن واقعا اگه قصدشون اذیت کردنه که جای تأسف داره. من خودم قبلا حتی میرفتم برای خونه خرید هم میکردم. ولی الآن لزوما چون حوصله ندارم نمیرم. ولی اگه کاری داشته باشم بیرون که شخصی باشه با آژانس میرم. مثل تمرین تئاتر و یا ورزش که قبلا میرفتم. چون مسیر دور بود. راننده آژانس منو پیاده میکرد و من باقی راه رو خودم میرفتم. به نظر من شما لزوما نباید بترسید و کافیه اعتماد به نفس داشته باشید. از کسانی که هم مطمئن هستید میتونند آدرس درست بدن کمک بگیرید

  3. زهرا سادات می‌گوید:

    سلام. آقای مرتضوی شما درست میفرمایید که میشه برای جاهایی که مسیر کمی دور هست و اصلا با اون مسیر آشنایی نداریم میتونیم با آژانس بریم اما همیشه نمیشه با آژانس یا تاکسی رفت چون گاهی هزینش زیاد میشه و گاهی هم باید راننده را راهنمایی کرد که کجا بره, توی این کوچه بپیچه یا یه کوچه دیگری و غیره؛ یک بار شد که از من میپرسید حالا تو کدوم کوچه بپیچم با اینکه در آدرسی که بهش داده بودم دقیق اسم کوچهها ذکر شده بود و سر هر کوچه اسم کوچهها نوشته شده بود؛ شما جای من بودی چی جواب اون راننده رو میدادید؟

  4. سامان نیکوپرست می‌گوید:

    با سلام وقت بخیر. ببینید من دقیقاً مشکل شما رو دارم اما یه نرم افزار واقعاً بهم کمک کرد. واقعاً عصای دستم شد. درود بر بهنام نصیری که گفت از برنامه های مبتنی بر GPS کمک بگیرید. نرم افزار نشان عامل موفقیت من بود. چقدر این عالیه. بهت میگه کجا بپیچی به راست کجا بپیچی به چپ یا مثلاً ۲۰۰ متر دیگه از میدان فلان دور بزنید و به طرف فلان خیابان حرکت کنید. این خیلی فوق العادست معمولاً همه جا رو هم داره.

پاسخ دادن به بهنام نصیری لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *