بایگانی برچسب: s

پایانی شیرین برای شروع تلخ گفت و گوی, من و علی و عطا

چیزی نبود غروب بشه با چند دوست قدیمی قرار داشتیم تا به سفره خونه نبش کوچه ما به کشیدن قلیون و خوش گذرانی بپردازیم. من که رفتم پشت میز همیشگی نشستم کم کم دوستان نیز اضاف شدند. منو علی مشغول … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در حرفای خودمونی, داستان, درد دل, گفت و گو | برچسب‌شده , , , , , , | ۳۱ دیدگاه