آیین مسلمانی تکریم پس از مرگ و پذیرش دعوت

«حق تکریم پس از مرگ، میل به جاودانگی زمینه ساز زندگی سالم تر»
یازدهمین حقی که در کلام رسول الله صلی الله علیه و آله برای یک مسلمان مقرّر شده، آن است که پس از مرگ، دیگران در تشییع جنازه اش شرکت کنند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «نخستین پاداشی که بعد از مرگ مؤمن به او داده می شود، آن است که شرکت کنندگان در تشییع جنازه اش، آمرزیده می شوند.» [۱] همین مطلب
به گونه ای دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده است.[۲] چنانکه از امام باقر علیه السلام روایت شده که: «هرکه جنازه مسلمانی را تشییع کند، روز قیامت چهار شفاعت به او داده می شود و چیزی نخواهد گفت مگر آن که فرشته ای جواب دهد همانند آن برای تو باد.» [۳]در این باره گفتنی است که تشییع جنازه علاوه بر آن که تکریم میت است، تذکاری است به انسان های زنده، و هشداری است به این که این شتر عاقبت بر در هر خانه ای مینشیند و مرگ عاقبت نصیب ما نیز می شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوذر می فرماید: «ای ابوذر هر گاه پشت سر جنازه ای به راه افتادی، باید که عقل تو به تفکر و خشوع مشغول شود و بدانی که تو نیز به صاحب آن جنازه ملحق می شوی.» [۴] و هم ایشان می فرمایند: «هیچ مرده ای نیست که در تابوتش نهاده و سه گام برده شود، مگر این که با صدایی که هر کس که خدا بخواهد، آن را می شنود، صدا می زند: ای برادران، ای تابوت کشان، به هوش باشید که دنیا شما را چون من نفریبد! و روزگار شما را نیز چون من بازی ندهد! ای بازماندگانم، مال و منال بر جای گذاشتم، در حالی که آنان بار گناهی از مرا به دوش خود نمی کشند و شما نیز مرا تشییع می کنید و سپس تنهایم می گذارید و خداوند جبار از من حساب می کشد.» [۵]همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است که: «امیر مؤمنان علیه السلام جنازه ای را تشییع کرد و هنگامی که جنازه در لحد نهاده شد، خانواده ضجّه کردند و گریستند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: چرا می گریید؟ به خدا سوگند اگر اینان آن چه را میّتشان دید می دیدند، بی گمان گریه کردن بر او را از یاد می بردند.

هان! به خدا سوگند که مرگ به سوی اینان بارها بر می گردد چندان که احدی از ایشان را باقی نگذارد.» [۶] همچنین است فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه که: «چون در تشییع جنازه ای صدای خنده مردی را شنید گفت:گویی که مرگ را در این جهان برای دیگران رقم زده اند و انگار که حق در این دنیا بر دیگران واجب گشته
است و گویی مردگانی را که می بینیم، مسافرانی هستند که به زودی سوی ما باز می گردند! آنان را در گورهایشان می نهیم و میراثشان را می خوریم، آن گونه که پنداری پس از آن ها جاودان خواهیم ماند.» [۷]
پس می توان گفت یکی از عواملی که باعث شده تا ما را به تشییع جنازه مؤمنین فرا خوانند، آن است که به خود آئیم و به فردای خود بیاندیشیم. فردایی که ما و اعمالمان در برابر خدای سبحان قرار می گیریم. و این در حالی است که رسول اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «آدمیزاد از زمانی که خدای سبحان او را آفریده است، هرگز
با چیزی سخت تر از مرگ روبرو نشده است. و با این حال مرگ در مقایسه با آن چه بعد از مرگ واقع می شود، به مراتب آسان تر و راحت تر است.» [۸] پس می توان و باید
به فرموده حضرت علی علیه السلام تن داد که «جان های خود را به نعمت های بهشت مشتاق گردانید [و از نعمت های دنیا دل بکنید] تا مرگ را دوست بدارید و با زنده ماندن دشمنی کنید.» [۹] و «از گناهان کم کنید تا مرگ بر شما آسان شود.» [۱۰]نکته: می دانیم انسان به دنبال جاودانگی است و همواره از این که به اتمام برسد و فراموش شود نگران است. و این نکته تا به آن جا رواج دارد که ابراهیم خلیل اللهـ بنابر نص قرآن ـ از خداوند تقاضا می کند که نام او را در میان نسل های آینده به خیر و خوبی باقی بدارد: «و اجعل لی لسان صدق فی الآخرین»[۱۱]، و جالب اینجاست
که این امر به صورت فطری توسط خدای سبحان در وجود انسان ها نهاده شده و علی رغم آن که از جمله آرزوهای نفسانی است، ترک آن را از انسان نخواسته اند و راز این نکته معلوم نمی شود مگر آن که توجه کنیم که این صفت زمینه ساز خوبی و سلامت نفس در طول دوره زندگانی می شود. این که انسان ها علاقمند باشند از آن ها نام نیکو باقی بماند، علت و سبب می شود که بهتر و خوب تر زندگی کنند و همین، انسان ها را به کمک به همنوع، و پایه گذاری سنت های حسنه و ایجاد یادگارهای ماندگار ترغیب می کند.پس با تکریم مردگانی که در زندگی خویش، خوب زیسته اند، پایه گذار خوبی ها بوده اند، در خانه و محله با مردم به خوبی رفتار کرده اند و گرد گناه و رذایل اخلاقی نگشته اند، در حقیقت ما خود را و جامعه خود را به سوی خوبی ها راهنمایی می کنیم و سنت های حسنه را در محیط اطرافمان ترویج می کنیم. و چنین است که شرکت در تشییع جنازه مسلمانان، به انسان های زنده، رمز ماندگاری را یادآوری می کند و آن ها را به خوب تر زیستن تشویق می نماید.پس کسی که عمری را به خوبی در جامعه زیسته و زمینه ساز خوبی های فراوان شده است، این حق را دارد که پس از مرگ تکریم شود و جامعه ای که به این تکریم اقدام میکند، در حقیقت خویشتن را به نوعی از زندگی که باعث نیک نامی باشد، ترغیب می کند.
نکته دیگری که می توان در اینجا به آن اشاره کرد، دغدغه ای است که انسان ها نسبت به اهل و عیال و بستگان خویش دارند و همواره نگرانند که ایشان پس از مرگ انسان، چه خواهند کرد و چه بر سرشان خواهد آمد. تشویق به حضور در تشییع جنازه ضمن این که تسلای خاطر بازماندگان است، عاملی می شود که مردمان نسبت به مرگ برادرشان حساس
تر باشند و طبعاً نسبت به سرنوشت خانواده او احساس مسئولیت کنند. و این نیز عاملی است که می توان گفت باعث پیدایش حق میت بر برادران و خواهرانش می شود: «حق
رعایت حال خانواده و فرزندان» و سخن آخر آن که
حضرت ختمی مرتبت می فرمایند: «بر بالین مردگان خود حاضر شوید و به آنان «لا اله الا الله» تلقین کنید و نوید بهشتشان دهید؛ زیرا حتی مردان و زنان بردبار هم در این صحنه گیج و سرگشته می شوند و شیطان بیش از هر زمان دیگری در هنگام مرگ به آدمی نزدیک می گردد. سوگند به آن که جانم در دست اوست، مشاهده
ملک الموت سخت تر از هزار ضربه شمشیر است. سوگند به آن که جانم در دست اوست، جان هیچ بنده ای از دنیا نرود مگر این که یکایک رگهای او درد کشند.» [۱۲]
[۱] . کافی، مرحوم کلینی، ج۳، ص۲۶۱٫
[۲] . کنز العمال، هندی، ۴۲۳۱٫
[۳] . الامالی، ص۱۸۱٫
[۴] . مکارم الاخلاق، ج۲، ص۳۷۱٫
[۵] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۸، ص۲۸۴٫
[۶] . وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۲۲ / ترجمه میزان الحکمه، ج۱۲، ص۵۷۰۹٫
[۷] . نهج البلاغه، حکمت۱۲۲٫
[۸] . کنز العمال، هندی، ۴۲۲۰۹٫
[۹] . غرر الحکم، ح۵۷۷۹٫
[۱۰] . اعلام الدین، ص۳۴۴٫
[۱۱] . سوره شعراء، آیه۸۹٫
[۱۲] . کنز العمال، هندی، ۴۲۱۵۸ / ترجمه میزان الحکمه، ج۱۲، ص۵۶۹۷٫
حق اجابت دعوت،
تکبّر ناشی از حقارت است
از زمره حقوق مسلمان بر برادرانش آن است که دعوت او را اجابت کرده و به آن پاسخ مثبت دهند. در این باره روایات بسیاری وارد شده است. [۱] از جمله آن که از رسول اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده است که: «به حاضران و غایبان امت خود سفارش می کنم که دعوت مسلمانان را، گرچه از فاصله پنج میل، بپذیرند؛ زیرا این کار
جزو دین است.» [۲] و باز هم ایشان می فرمایند: «از ادب به دور است … که مردی به میهمانی دعوت شود و نپذیرد یا بپذیرد و از غذای آن نخورد.» [۳] و می فرمایند:اگر مؤمنی مرا به خوردن پاچه گوسفندی دعوت کند، می پذیرم؛ که این کار جزو دین است.» [۴] هم چنان که از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که: «یکی از حقوق
واجب مؤمن بر مؤمن، این است که دعوت او را بپذیرد.» [۵]البته در اینجا لازم است توجه کنیم که دعوت انسان های فاسق، نه تنها لازم نیست مورد اجابت واقع شود، بلکه در روایات از آن ها نهی شده است. چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: «خداوند از این که من از غذای کافران و منافقان استفاده کنم، ابا دارد.»[۶] و هم ایشان به ابوذر سفارش کرده اند که از غذای مردمان فاسق تناول نکند. [۷]در این باره می توان گفت اجابت دعوت مؤمن باعث رفت و آمد میان برادران دینی می شود و محبت را در میان آن ها زیاد می کند و به همین سبب نیز انسان باید از مراوده
با کسانی که آدمی را از راه راست منحرف می کنند، چشم پوشی کرده و آن را به حداقل تقلیل دهد. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: «بر اثر معاشرت با نابخردان، اخلاق فاسد می شود و بر اثر همدمی با خردمندان، اخلاق به درستی می گراید. مردمان گونه گون اند و هر کس بر گونه (ساختار) خود عمل می کند. مردم با هم دوستی می کنند؛ پس هر کس دوستیِ او برای غیر خدا باشد، آن دوستی به دشمنی می انجامد و این سخن خدای تعالی است که: دوستان در آن روز با هم دشمنند، مگر گروه پرهیزگاران.»[۸]نکته:
این که کسی از شما دعوت می کند که به منزل او بروید و بر سفره او بنشینید می تواند ناشی از علل متعددی باشد. گاه دعوت کننده قصد آن دارد که به شما احترام بگذارد و گاه می خواهد از مجالست شما بهره مند شود و گاهی نیز می خواهد در آن جلسه، مشکلات خویش را برای شما مطرح کند و از مشورت شما استفاده کند و یا از کمک
شما برخوردار شود. و گاهی هم درصدد آن است که با این مهمانی، در میان خانواده و آشنایانش منزلتی پیدا کند.
در همه این موارد ـ و موارد دیگری که می توان برشمرد ـ دعوت کننده به نوعی به شما احتیاج دارد و حضور شما برای او مغتنم و پر فایده است. و ردّ دعوت او، دوری جستن از «برآورده ساختن حاجت برادر دینی» است، امری که بسیار در اخلاق اسلامی نکوهیده و زشت دانسته شده است تا آن جا که امام کاظم علیه السلام می فرمایند: «کسی
که توانایی برآوردن حاجات برادرانش را داشته باشد و این کار را انجام ندهد، از ولایت خدا خارج شده است.» [۹] ضمن این که ردّ دعوت ـ در صورتی که دعوت کننده مؤمن باشد و مراوده با او ضرری برای ایمان شما نداشته باشد ـ در بسیاری از اوقات بی احترامی به دعوت کننده است و چه بسا نوعی تکبّر و خود بزرگ بینی به حساب آید.
به این معنی که «دعوت شده» شأن خود را بالاتر از هم نشینی با «دعوت کننده» به حساب آورد. لازم به ذکر است که این خود از بیماری های روحی است که باید همه به درمان آن قیام کنیم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوذر می فرمایند: «ای ابوذر! هرکس بمیرد و در دلش ذره ای تکبّر باشد، بوی بهشت را استشمام نمی کند مگر این که پیشتر توبه کند..
کبر، آن است که حق را فروگذاری و به ناحق روی آوری و به مردم با این دید نگاه کنی که هیچ کس آبرویش چون آبروی تو نیست و خونش همانند خون تو نمی باشد.» [۱۰]و امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «از تکبّر بپرهیز چراکه بزرگترین گناه و نکوهیده ترین عیب هاست.» [۱۱] و هم ایشان در نهج البلاغه به انسان ها هشدار میدهد که: «نخوت و غرور از تلقینات شیطان است و آدمی باید فروتنی پیشه کند.» [۱۲] و امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هر کس از کبر و خود بزرگ بینی رهایی یابد به بزرگواری دست می یابد.»[۱۳] و از ایشان روایت شده که هر کس مردم را خوار شمارد و حق را نشناسد، لعنت شده است.» [۱۴]
نکته دیگر این که فراموش نکنیم کسی که تکبّر می ورزد ـ تا جایی که خود را به آن پایه از اهمیت می پندارد که از پذیرش دعوت برادرش سر می زند ـ به فرموده امام صادق علیه السلام حقیر است. ایشان می فرمایند: «هیچ کس تکبّر نکرد مگر به سبب آن که احساس حقارت [در درون خویش] دارد.» [۱۵] و امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:
«هر متکبّری حقیر و پست است.» [۱۶]آخرین نکته این که
در میهمانی ها باید از تجمّل گرایی پرهیز داشت. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره از به زحمت افتادن صاحب خانه نهی کرده اند. [۱۷] و از امام هشتم روایت شده است که: «مردی امیرالمؤمنین علیه السلام را به میهمانی دعوت کرد. حضرت فرمود می پذیرم به شرط این که سه قول به من بدهی. عرض کرد: چه
قولی ای امیرالمؤمنین؟ فرمود: از بیرون چیزی برای من تهیه نکنی، حاضریِ خانه ات را از من دریغ نکنی و به زن و فرزندانت اجحاف ننمایی. عرض کرد: قبول می کنم ای امیرالمؤمنین. پس علی بن ابی طالب علیهما السلام دعوت او را پذیرفت.» [۱۸]
[۱] . وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۴۲۷ و ج۲۴ ، ص۲۷۱ / المحاسن، ج۲، ص۴۱۱٫
[۲] . المحاسن، ج۲، ص۱۸۰ / ترجمه میزان الحکمه، ج۷، ص۳۲۷۵٫
[۳] . قرب الاسناد، ص۶۰ / ترجمه میزان الحکمه، ج۷، ص۳۲۷۵٫
[۴] . المحاسن، ج۲، ص۱۸۰ / ترجمه میزان الحکمه، ج۷، ص۳۲۷۵٫
[۵] . المحاسن، ج۲، ص۱۷۹ / ترجمه میزان الحکمه، ج۷، ص۳۲۷۵٫
[۶] . المحاسن، ج۲، ص۱۸۰٫
[۷] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۷۷، ص۸۴٫
[۸] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۷۸، ص۸۲ / ترجمه میزان الحکمه، ج۶، ص۳۰۱۱٫
[۹] . کافی، مرحوم کلینی، ج۲، ص۱۹۶٫
[۱۰] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۷۷، ص۹۰٫
[۱۱] . غرر الحکم، ح۲۶۵۲٫
[۱۲] . نهج البلاغه، خطبه۱۹۲٫
[۱۳] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج۷۸، ص۲۲۹٫
[۱۴] . کافی، مرحوم کلینی، ج۲، ص۳۱۱٫
[۱۵] . کافی، مرحوم کلینی، ج۲، ص۳۱۲٫
[۱۶] . غرر الحکم، ح۶۸۳۷٫
[۱۷] . کنز العمال، هندی، ح۲۵۸۷۵٫
[۱۸] . عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۴۲٫

درباره ثنا

به نام الله مهربان خدایی که با نهایت لطف و رحمتش زندگی بخشید و قطعه ای از پازل هستی قرارم داد امید که آنی بشوم که او دوست دارد. همو که راههای تازه و درهای پیروزی را با کلیدهای طلایی مهرش میگشاید و آدمی را با دوستی مهربانی تلاش در راهش و توکل به خود به موفقیتهای چشمگیر میرساند.لیلا غلامی هستم ساکن شهرستان دوست داشتنی و خوب جهرم نابینا لیسانس روانشناسی و در مسیر موفقیتم با تکیه بر خدای بزرگ که درسهایی به من داد که متوجه بشم بهترینم خودش هست و عالیترین زندگی برام در دست خودش و من هرچه از او درس میگیرم بیشتر از نعمت هاش و زندگی لذت میبرم.خدایی که با همه وجود فهمیدم اگر قدمی برداری و حرکتی کنی قدمهای پر برکتش رو برات بر خواهد داشت و اگر دریچه ای از سمت نور رو گشودی درهای رحمتش رو پیاپی به سمتت باز خواهد کرد.جستجوگر و حقیقت طلبم دغدغه های من روشن شدن حق نابودی باطل در همه ابعاد زندگی و علم و پیروزی حقیقت و راستیهاست.برخی فعالیتها علایق و افتخارات مهم:انتقال پیامهای مهم در جهت هدفی مهمتر.فعالیتهای قرآنی و فرهنگی مجازی و بیرونی.شناخت مبانی روانشناسی حقیقی مهدویت طب سنتی اسلامی و خودشناسی.استفاده از رسانه های جمعی منور کتابها و مقالات و برنامه های متنوع و مفید.و مهمتر اینکه یادگار شهیدم داییهایی که دوستان قدیمی و تازه من هستند آشنایانی مهربون و خانواده ای با درک هوادار و دلسوزی دارم و امامی که همه جا و همه وقت در نهایت محبت مرا میفهمد و اگر چشمهای زخم خورده از تیر خطاهای خود و بیگانه به سمتمان را از این آلودگی پاک کنیم میفهمیم که او و خاندان پاکش و کلام خدایش با تک تک ما چنینند...
این نوشته در کتاب, مذهبی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

7 دیدگاه دربارهٔ «آیین مسلمانی تکریم پس از مرگ و پذیرش دعوت»

  1. عطا می‌گوید:

    درود بر شما.
    چه خوب و تشکر از زحماتتان ولی بانو ثنا ای کاش که تکریم را به بعد از مرگ موکول نمیکردیم و دنیای دون که فاصله را به وجود آورده و تمام محبتها را موکول به مردنمان میکنند این انسانها که ما مرده پرست و خصم جانیم.
    البته تکریم بعد از مرگ به جا بوده ما مخالف عدم تکریم به وقت حیات میباشیم.
    تشکر

  2. جواد می‌گوید:

    سلام من تمام این مطلب رو کاملا درک میکنم چراکه تخت بیمارستان هر آدمی رو به خودش میاره من رو تخت بیمارستان ۴ بار مردم و رو اون تخت آدم میفهمه چقدر بی ارزش یا با ارزش هست تکریم بعد از مرگ شاید برای ما اهمیت نداشته باشه ولی برای خونواده خیلی اهمیت داره باید رو تخت بیمارستان باشتا بفهمی چشم انتظار بودن یعنی چی حتی با چشمای بسته سرو صورت داغون دهن بسته فقت گوش باشی فقت شنونده تشیعجنازه بهانست برای دور هم بودن حتی درقبرستون تا به خودمون بیایم فقت باید به خدمون بیایم فقتو فقت همین این نظرمنه

  3. ثنا می‌گوید:

    درود ممنون فرمایش شما متین قطعً توی بخشهای دیگه این کتاب و به ویژه آخرین بخشش به این موارد هم پرداخته شده و ارج نهادن به کرامت انسانی و رعایت حقوقش اصل هدف نگارنده هست بر اساس سخنان پیامبر اکرم صلوات الله علیه

  4. سلام سرکارخانم غلامی مثل همیشه عالی بود مرسی

  5. ثنا می‌گوید:

    سلام تشکر از سید مرتضوی و ممنون از آقای جواد بله همین طوره من خودم یکی دو ساعت بیمارستان رو تجربه کردم فقط بخاطر یه مساله ساده اما خیلی بهم سخت گذشت حال روحیم خیلی بد شد همین که میدیدم عده ای مشکلات بدی دارن فضاش یه جور خاص غیر قابل تحملیه نمیذاشت به هیچ وجه با این محیط خو کنم چه برسه به اینایی که میفرمایین واقعً فقط میگم خدا به داد برسه خدا کنه نشه و ای کاش و باز کاش این تذکرات توی روزهای عادی ما رو به خودمون بیاره و این قد دل سخت نباشیم که باید بلایی سرمون بیاد تا بفهمیم ولی واقعً خدا به مریضا و درد مندا کمک کنه و نجاتشون بده همین طور بیماران دلی

  6. ثنا می‌گوید:

    سلام خواهش میکنم ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *