گفتگویی صمیمانه با شما دوستان عزیز!

بنام خدا
با سلام خدمت همه دوستان عزیز
خوبید انشاالله؟
امیدوارم همیشه سلامت باشید
مجدداً از ابراز لطف دوستانی که برایم کامنت میگذارند و بابت پستهام نظر میدهند ممنونم

من در اینجا فقط میخواهم مطالبی را به سمع دوستان برسانم
اول: من nokia n73 دارم و دنبال نرمافزار آفیسی خوب میگردم. البته نرمافزاری که در محیط آن بتوان با جهت نماهای چپ و راست در متن حرکت کرد و آنرا به صورت کلمه به کلمه مرور کرد. اگر اشتباه نکنم به این حالت premium گفته میشود. متأسفانه تاکنون چنین آفیسی نیافتم. از دوستان عزیز خودم درخواست دارم اگر چنین برنامه ای یافتند یا دارند یا آنرا به بنده ایمیل کنند یا در سایت قرار دهند. بدبختانه برای فایلهای با فرمت txt هم چنین برنامه ای نیست! متأسفانه برنامهها فقط میتوان در آن متن را حرف به حرف مرور کرد.
دوم: عذرخواهی از خانم سارا بشارت: حقیقتش این است که اینجانب مدتیست که از طریق اینترنت با افراد در ارتباطم لذا چند ماه پیش هنگامی که کار با اسکایپ را تا حدودی یاد گرفتم و برای خودم نام کاربری ساختم، در محیط اسکایپ تصادفاً نام خانم بشارت را سرچ کردم برایشان درخواست فرستادم و ایشان هم به بنده جواب دادند. در حین سلام و احوالپرسی با ایشان از طریق چت نوشتاری بودم، از آنجایی که از دوستی شنیدم که ایشان به نوعی در روانشناسی هم هستند ناگهان یکدفعه ای خویشتنداری خودم را از کف دادم و شروع به بازگو کردن مسائل و مشکلات شخصیم نزد ایشان نمودم البته ایشان هم با صبر و حوصله پیامهایم را خوانده و پاسخ میدادند. به همه دوستانی که خواهر دارند بنده به عنوان یک برادر کوچک بهشان سفارش میکنم: تو رو خدا قدر خواهرتان را بدانید و اصلاً اجازه ندهید به روح لطیفشان آسیبی وارد شود. این را برای آن گفتم که بنده متأسفانه خواهری ندارم برای همین بود که یک باره احساس کردم میتوانم با ایشان مسائلم را مطرح کنم. آخر احساس میکنم خیلی جاها نیاز است انسان خواهری داشته باشد تا این خواهر عزیز با حرفها و سخنانش روح فرد را تسکین دهد و امید زندگی دوباره را در فرد زنده کند یا به عبارتی: به او امید تزریق کند. من نمیدانم چطور برخی خواهرها و برادرها باهم ناسازگارند یا مرتب این به آن یا آن به این آزار میرساند؟ البته من هم این را بگویم که: میدانم اشتباه کردم. طبیعیست هرکس در زندگی شخصیش با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند و از آنها رنج میبرد، البته و صد البته برای یک فردی با شرایط ماها که نابیناییم یا آقای X که نیمه بیناست این مسائل شدیدتر است. اما اینها دلیل موجهی نمیشود که من یا امثال من با طرحشان بین دوستان دیگر آنها را هم ناراحت کنیم. چرا که آنها خود مطمئناً مشکلات خاص خود را دارند. لذا بابت چنین مسأله ای از خانم بشارت عذرخواهی میکنم.

سوم: همانطور که در پست ابتداییم گفته بودم پستهایی که خانم ثنا میفرستند بسیار عالیست. لذا از ایشان میخواهم برای ماه محرم از اینگونه همخوانیها حتماً برایمان بگذارند. بنظرم همخوانیها بهتر میتواند شور و حال حسینی را در ما تقویت کند. خصوصاً همخوانیهای مناسبتی این ماه کم نیستند! مثلاً گروه محراب کارهایشان عالیست یا همخوانیهایی که با محوریت ماه محرم از رادیو معارف پخش میشوند. اصولاً بنده ذاتاً فردی غمگین دوستم. البته نمیدانستم از چه واژه ای برای توصیف حالم استفاده کنم.
چهارم: از آقای مدیر تقاضای مجدد دارم post name,username,password را برایم ارسال کنند تا فایلهای خودم را در آنجا بگذارم.
پنجم: اینجانی خط جدید گرفتم شماره اش ۰۹۱۱۴۱۴۰۵۸۳ است. آیا میتوان در قسمت درباره مهدی عزیززاده آنرا بجای خط قبلم گنجاند؟
خوب میدانم زیاد حرف زدم میخواستم یک آلبوم عربی بگذارم که از همین الآن به احترام حلول ماه محرم و صفر آنرا به بعد از این دو ماه موکول میکنم. فقط این را بگویم که نام آلبوم فال قهوه است و خواننده آن آقای عبدالحلیم حافظ است.
خدا نگهدار.

درباره مهدی عزیززاده

بنام خداوند بخشنده مهربان ضمن عرض سلام و درود به خدمت بازدید کنندگان این جانب: مهدی عزیززاده خرمی هستم این جانب در روز شنبه مورخ 5 آبانماه سال 1363 هجری شمسی، 27 اکتبر سال 1984 میلادی و 2 صَفَر سال 1405 هجری قمری در استان مازندران شهرستان آمل متولد شدم. از همان ابتدای کودکی من نابینا به دنیا آمدم. دوران ابتدائی را در مدرسه استثنائی دین و دانش آمل به پایان رساندم. سپس مقاطع راهنمایی و متوسطه و پیشدانشگاهی را مثل خیلی از همنوعانم در مدارس عادی سپری کردم. این جانب در سال 81 در آموزشگاه شهید مدنی آمل همگام با گروهی از همنوعانم مهارتهای ICDL را زیر نظر خانم نائیجیان گذراندم. و در پایان آن دوره در امتحان مربوطه این جانب با نمره عملی 100 و نمره تئوری 99 به عنوان نفر اول انتخاب شدم. بعد از آن چون آن زمان من کامپیوتری نداشتم به مدت 5 سال از رایانه به اجبار فاصله داشتم. بعدها در سال 86 با تهیه کامپیوتر و تهیه بستههای آموزشی و راهنمایی دوستان خصوصاً دوست و یار با وفایم آقای عادل اکبری توانستم اکثر مهارتها را بیاموزم. در همینجا بر خود لازم میدانم در وهله اول از سرکار خانم نائیجیان که مهارتهای پایه و اساسی کامپیوتر را به بنده آموختند و در وهله بعد از جناب آقای عادل اکبری که با صبر و حوصله در راه یادگیری مهارتهای بیشتر کُمَکَم کردند و از هیچ کوششی دریغ نکردند و حتی هنوز هم من از محضرشان درس میگیرم صمیمانه و متواضعانه تشکر و قدردانی کنم. این جانب در سال 87 در خانه نور جانبازان آمل به مدت 3 ماه به تدریس کامپیوتر به جانبازان عزیز شهرمان اشتغال داشتم. همچنین در سال 89 در مدرسه استثنائی شهرمان به تدریس رایانه به دانش‌آموزان پرداختم. هماکنون نیز گاهاً جسته و گریخته به طور خصوصی به برخی از بچهها کامپیوتر میآموزم یا مشکلاتشان را در این حیطه برطرف میکنم. این جانب پس از اتمام دوره پیشدانشگاهی در سال 82 در آزمون ورودی دانشگاه شرکت نمودم. و با رتبه 47747 مجاز به انتخاب رشته شدم اما در انتخاب رشته پذیرفته نشدم. با این حال امیدم را از دست ندادم و مجدداً در سال 83 در آزمون شرکت کردم و با رتبه 23000 موفق به پذیرفته شدن در دانشگاه پیام نور شهرستان محمودآباد در رشته الهیات و معارف اسلامی با گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی شدم. و در سال 90 موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته فوق گردیدم. من یک فرزند دختر به نام مریم دارم. که خیلی هم دوستش دارم! الآن که دارم اطلاعات بخش شناسنامه ام رو بروز میکنم مریم خانُمَم کلاس دوم دبستان رو تمام کرده و انشاالله در مهرماه امسال به کلاس سوم دبستان خواهد رفت. یک برادر نابینایی هم دارم اما متأسفانه خواهری ندارم البته خیلی دوست داشتم خواهر داشته باشم چون اعتقاد قلبی من این است که خواهر نعمتی بزرگ است چرا که میتوان در کنارش یا با حرفهایش یا با قربان صدقه رفتن برادرهایش یک تسکین دهنده روح و جان برایمان باشد. البته ما برادرها هم باید هوادار خواهرمان باشیم. میتوانید از دو راه ایمیل و تلفن همراه با من در ارتباط باشید البته من نیز مانند اکثر دوستان نابینا تلفن گویا دارم و با پیامک هم مشکلی ندارم البته کاربر اِسکایپ نیز هستم. از افتخارات معنوی من تشرف 15 مرتبه به مشهد مقدس و 4 مرتبه به حرم حضرت معصومه (سلامالله علیها) و همچنین سفر روحانی کربلای معلا میباشند. از غذاهای محبوبم ماکارونی و خوراک جگر البته جگر سیاه است. من آدم زیاد احساسی نیستم اما خیلی زود به اشخاص دلبسته شده و به آنها وابستگی عاطفی پیدا میکنم. به مباحث کامپیوتری و خصوصاً آموزشی در این حیطه علاقه دارم و تا آنجا که بتوانم پیگیری میکنم. این جانب مدت یک سال در گروه تواشیح سبحان عضویت داشتم و هماکنون مثل خیلی از همنوعانم در قرائت قرآن و خوانندگی دستی دارم. شاد باشید و سرفراز. راههای ارتباط با من: ایمیل m.azizzadeh.amol@gmail.com تلفن: 09114140583
این نوشته در حرفای خودمونی, درد دل, گفت و گو ارسال و , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

8 دیدگاه دربارهٔ «گفتگویی صمیمانه با شما دوستان عزیز!»

  1. سعید پناهی می‌گوید:

    سلام.
    برای این کار وارد پیشخان بشین.
    سپس روی لینک شناسنامه ی من بشین.
    و در باره ی من را پیدا کنید و ویرایش کنید.
    اما من برای راهتی کار شما لینک مستقیم شناسنامه را قرار میدم.
    ابتدا روی لینک زیر کلیک کنید:
    http://shaberoshan.ir/wp-admin/profile.php
    سپس با حرف E حرکت کنید.
    اگر یوزر نیم و پسورد خاست وارد کنید.
    اگر نه
    e بزنین تا به ادیت باکس در باره ی من اینتر کنید,
    و اصلاح کنید.

  2. سعید پناهی می‌گوید:

    سلام مجدد.
    راستی راجب FTP بگم که من ویبوب وی سومم تموم شده,
    و نمیتونم تصویر امنیتی حل کنم.
    امشب ساعت ۱۲ شارژ میشه.
    حتما براتون میفرستم.

  3. سلام مهدی جان خوشحالیم که شما تو این سایت هستید و پست میزارید

  4. ثنا می‌گوید:

    سلام جناب عزیز زاده
    تشکر میکنم از شما کاری بود که از دستم بر میومد حقیقتش برای محرم در حال حاضر قصد دارم فقط یک پست بذارم که خب البته دلم میخواد لا اقل از نظر خودم یه پست کامل و پر بار باشه تا اون جا که بتونم و مولا توفیق بده و شایستم بدونه
    اینکه برای غدیر چند پست گذاشتم یکی بخاطر پر رنگ کردن شادیهای این روزها بود و دیگری واسه اینکه زیاد حرفی در باب این روزها زده نمیشه
    و این جور مداحیها هم مظلوم واقع شدن و علیرغم عالی بودن شون مورد حمایت واقع نمیشن شاید بخاطر نشناخته بودن شون و هم مخالفتهای بیدلیل بعضی که من دوست داشتم حق این ارزشها رو ادا کنم
    سعی میکنم مواردی که میذارم مورد پسند شما دوستان واقع بشه و لازم به ذکره که چون احتمالً تکی نیست معرفی چندانی هم راجع بهشون شاید نشه و ممکنه توی سایتهای مربوطه وجود داشته باشه و من از در دسترس بودنشون برای دوستان مطلع نباشم اما سعی میکنم تکراری نباشن و از دریافت شون بهترین بهره ها برده بشه
    کارهایی که انتخاب میکنم بیشتر جدید هستند چون قدیمیها زیاد پخش میشند من خودم هم کارهای گروه محراب رو میپسندم ولی هم به صورت کامل آرشیو همخوانیها رو هنوز ندارمو هم اینکه آثاری که شما میفرمایید زیاد برای همه ممکنه جاذب نباشند البته واسه من هم این طور نیست و میپسندم و مهم هم معانی هست تا این ظواهر ولی قصد داشتم این جور کارها رو که متاسفانه شبکه معارف زیاد اجرا نمیکنه ولی شبکه قرآن باز خیلی بهتره
    رو بیشتر با جوونها آشنا کنم اما چشم بخاطر نظر محترم تان و حال و هوای محرم ترتیب اثر خواهم داد ولی چون رادیو معارف اکثراً تکراری و قدیمی میذارن زیاد نرفتم سراغش
    خداییش بخاطر حرف زیباتون ممنونم که باید قدر خواهر ها رو بدونیم و من واقعً فهمیدم که جز این نیست و خواهرهای کم نظیری دارم از جمله خانم بشارت

  5. مرتضی می‌گوید:

    سلام جناب عزیززاده.
    از این که چراغ سایت خودتونو با مطالب زیباتون روشن نگه میدارین از شما سپاسگذارم.

  6. سارا بشارت می‌گوید:

    سلام و عرض ادب خدمت آقای عزیز زاده. حقیقتش منظورتونو از عذر خواهی نفهمیدم.اصلا برای چه من باید ناراحت باشم و برای چه عذر خواهی میکنید؟
    اتفاقا من منتظر شما بودم قرار شده بود شما بقیه صحبتهاتونو در جلسه بعدی بفرمایید که دیگه خبری ازتون نشد.
    در ضمن؛من دستی در روان شناسی ندارم من کارشناسی مشاوره دارم و خوشحال میشدم میتونستم کمکی کرده باشم.
    اگر خودتون از مطرح کردن مشکلاتتون به من ناراحت شدید حرفی جدا ولی از نظر من که دلیلی برای عذر خواهی نبود.
    به هر حال خوشحال میشم بتونم گرهی از گره های زندگی همنوعانم باز کنم
    از ثنای عزیزم هم سپاس فراوان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *