خبر خوش! بالاخره sam منصرف شد!

سلام به همه شما شب روشنیهای گل
هنوز کمپینو راه ننداخته، اثر کرد!
با کمال نا امیدی، داشتم سایتو چک میکردم!
قبلش پیامی که فارسی با کلان فیش به همه فرستاده بودم، واسه اون بنده خدا هم رفته بود.

یه what نوشت
تازه فهمیدم چه گندی زدم
انگلیسیم که دست و پا شکسته بود!
با همون انگلیسی دست و پا شکسته، اینجوری براش نوشتم:
BN:
wow! i sent this message wrong to you! i sent that with clounfish broadcast send message, to all my friends and one of my friends are you! we, in shaberoshan,
made a campain for stw. a lot of uniform PMS are waiting you! we want to play survive the wild. we? want? to play? survive the wild

خندید و lol نوشت، و دیگه خبری ازش نشد.

به خودم خندیدم! آخه تو چی کار میتونی بکنی؟ یارو تصمیمشو گرفته. نمیخواد برگردونه خب دیگه! زور نیست که!

ساعت یه ربع به دو بود که نوشت:
Sam Tupy:
I can’t control when the server comes back online

ادامه دادیم

BN:
we can help you! be sure!

Sam Tupy:
no, I am not going to allow anyone else to host my server. Only damien has the latest maps and characters

BN:
no! i don’t want to tell you to allow me or us to acess your server. but we are glad to help you every way you say! we don’t want to miss this beauty game!
not just me! until now, about 60 people!

BN:
can i have a question?

Sam Tupy:
yes?

BN:
wait

BN:
iranian people were effective in your decide?

BN:
i mean is that you

BN:
close it for the bad behaviors of iranian people?

BN:
could you know what i mean?

Edited, BN:
me! and my friend amir are on the call. can we join you to talk better? his english speaking is much better than me!

Sam Tupy:
sure goahead and add me in
فارسیش تا اونجایی که من میفهمیدم و براش نوشتم این بود که من نمیتونم اگه سرور برگرده کنترلش کنم. بهش گفتم: ما مطمئن باش که کمکت میکنیم! گفت: من نمیتونم به کسی اعتماد کنم! تمام نقشه ها و کارکترها زیر دست منه. منم بهش گفتم: ما نمیخوایم تو اجازه بدی ما به سرورت دسترسی داشته باشیم. فقط میخوایم از هر راهی که خودت میخوای بهت کمک کنیم. آخه فقط من یه نفر نیستم، تقریبا حدود ۶۰ ایرانی دیگه هم هستند که میخوان بازی برگرده.
بعدش ازش یه سؤال پرسیدم. خواستم بهش بفهمونم که آیا ایرانیا تو این تصمیمت تاثیر داشتند یا نه!
نمیدونم! شاید منظورمو نفهمید و جواب نداد، یا هر چیز دیگه ای!
ازش خواستم بیاد تو کال تا امیر باهاش حرف بزنه.
بدون معطلی، انگار که از خداش باشه از شر انگلیسی نوشتن من خلاص شه، گفت آره ادم کنید.

آوردمش تو کال!
لهجه تو لهجه شده بود! اصلا نیمیدونم چیچی میگفتن دو تایی. تنها فایده من این بود که دقیقا نقش بوق رو داشتم. طفلک تازه انگاری راحت شده بود و نطقش وا شده بود.

چیزی که دستگیرم شده بود اینه که طرفی که به این آقا سرور داده، اثاث کشی داشته و سرورو جمع کرده و به اینترنت هم دسترسی نداشته. سم هم گفته که خب! حالا که این سرور هم فعلا جمع شده، من دیگه ازش نمیگیرم و بازی رو برنمیگردونم. به امیر میگفت کنترلش خیلی سخته! توش فحش رد و بدل میشه و من اصلا این وضعو دوست ندارم. میگفت: من اونجا رو ساختم تا مردم خوش باشند، نه اینکه به مادر و خواهر هم فحش بدن.
امیر، از کمپین گفت. اونم بلافاصله جواب داد: آره! ایرانیا خیلی جالب همه نوشتند we? want? to play? survive? the wild. جالبه که لحنشو در میاورد و میخندید. عین خود الکونس. بچهش بود انگاری. خخخخ
خلاصه کنم! ادامه داد: (البته اینا رو امیر واسم ترجمه کرد. من که هیچ چی نمیفهمیدم. فقط تا اینجا هر چی نوشتم فهمیدم)
ادامه داد: خب خود منم دلم نمیخواد بازی ای رو که واسش زحمت کشیدم بیخود و بیجهت بفرستم هوا! منتها خیلی از دست خیلیا ناراحت بودم و هنوز هم هستم. اما خب خوشحالم که میبینم فکر بچه ها بالاست و با آدم احساس همدردی میکنن. من این احساس و واکنشو هیچ جا ندیدم.
سم قول داد، به محض اینکه اینترنت صاب سرور جور شه، بازی رو برمیگردونه.

عشق است شما که همیشه هستید

دلتون سفید

درباره بهنام نصیری

سلام من بهنام نصيري متولد 16/5/1371 از قزوين. دوران كودكي قبل از مدرسه رو مثل بيشتر ما نابيناها، با گريه و غم و نا اميدي اطرافيانم ميگذروندم كه ديگه ازش نگم بهتره. خيلي بد بود. پيش دبستاني (يا همون آمادگي خودمون) رو توي مدرسه استثنايي انديشه توي شهر صنعتي البرز (كه اصلا مخصوص نابيناها نبود و براي تمام معلوليتها غير از بينايي طراحي شده بود) گذروندم و كم كم پيشرفت كردم. ديگه همه باورم كرده بودن و دوستم داشتن. چون تو دوران بچگي، به بچه فوق العاده باهوش، شيرين و تو دل برو بودم. مثل بچگي همه شماها. زندگيمو خيلي راحت ادامه دادم. تا كلاس پنجم ابتدايي، تو مدرسه ناشنوايان باغچه بان قزوين، كه نابيناها هم همونجا درس مي خوندن، درس خوندم.سال پنجم و سه سال راهنمايي رو تو مدرسه نابينايان بياضيان و سال اول دبيرستان رو تو مدرسه شاهد پيامبر اعظم شهر خودمون (محمديه) ادامه دادم. سال دوم وارد شهيد محبي شدم و به خاطر افت معدل، سال سوم به قزوين برگشتم و تا آخر دوره پيش دانشگاهي، تو دبيرستان نمونه دولتي علامه جعفري مشغول به تحصيل شدم. سال 90 تو كنكور، با رتبه 1195 توي دانشگاه بين المللي امام خميني قزوين، رشته فقه و حقوق قبول شدم و الان كه واستون مينويسم، کارشناس رشته فقه و حقوق اسلامی از دانشگاه هستم و معدل کارشناسیم هم 16.88 شد و کارشناسیمو تابستون 94 گرفتم. خوب از تحصيل كه بگذريم، بگم براتون كه من تو دوران مختلف زندگيم، به موسيقي و قرآن خيلي علاقه نشون مي دادم و توي هر دوش مقام زياد كسب كردم. فك نكنيد بيكارمو دنبال كار ميگردم! من از سال 90 تو هنرستان و دبيرستان كتاب مبين تو شهر قزوين، مشغول تدريس درس قرآن به بچه هاي هنرستاني و دبيرستاني (دوره اول) هستم. اونم به بچه هاي عادي! اگه ميخوايد يه كمم درباره شخصيتم بدونين، همين بس كه ميتونم با هر جور آدم كنار بيام، جوري كه از با من بودن معذب نباشه. تا دلتون بخواد شوخم. واسه همه شما آرزوی موفقیت می کنم. gmail: b.nasiri71@gmail.com skype: behnamnasiri.1371
این نوشته در اخبار, اطلاع رسانی, حرفای خودمونی, درد دل ارسال و , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

33 دیدگاه دربارهٔ «خبر خوش! بالاخره sam منصرف شد!»

  1. مهدی سعادت می‌گوید:

    سلام داداش بهنام. متاسفانه اگه این اتفاق بی افته خود منم بد جور ناراهت میشم.
    ببینید؟ اشتباه بعضی از ما اینه که فکر میکنیم با تخریب دیگران خودمون میریم بالا. اما اشتباهه. زمانی ما پیشرفت میکنیم که سعی کنیم از دیگران یاد بگیریم. نه تخریب کنیم.
    با اجازه!

  2. سلام مشهدی بهنام! واقعا حیف شد. امیدوارم دوستان بتونند سم رو منصرف کنند از تصمیمش

  3. رضا خطیبی می‌گوید:

    سلام داداش بهنما عزیز من که سم را ندارم و اسلن هم نمیخام بازی سلواید دوایلد را نداشته باشم تو را به خودا سم را منسرف کنید

  4. سلام
    منم امیدوارم سم از نظرش منصرف بشه.
    چقدر من بدبخت بد شانسم.
    تا خواستم survive the wild رو ازت یاد بگیرم اینجوری شد.
    پیام رو هم بهش فرستادم.

  5. درود نمیدونم. شاید اگر هم بازیه بیاد بازی نکنم. چون من اینترنتم حجمیه بعد فکر کنم اون بازیه حجم بخوره. چون خیلییی اینترنتم زود زود تموم میشد. نمیدونم. من نمیتونم بهش پیام بدم. چون من با گوشی سیمبینیم. به هر حال امیدوارم روزی بازیه بیاد و اینترنت من نامحدود بشه. برام دعا کنید اینترنتم نامحدود بشه. فعلن بای.

  6. مهدی صفیلو می‌گوید:

    سلام , چه قدر بد
    خیلی ناراحت شدم
    البته من بلد نبودم ولی میخواستم یاد بگیرم من هم همین کار رو میکنم
    ایام به کام

  7. رضا نظری می‌گوید:

    ای خدا . . بچهها یادتونه دور هم جمع میشدیم باهم بازی میکردیم ؟؟؟
    انصافا کدوم بازی نابینایی مثل این بازی خلاقیت توش بود؟؟؟
    من فرستادم
    همه بفرستیم
    امیدوارم که برگرده

  8. محمد می‌گوید:

    سلام. من هم فرستادم امیدوارم نتیجه بخش باشه.

  9. مهدی سعادت می‌گوید:

    واقعا خوشحالم از اینکه بازی بر خواهد گشت.
    بیایید دیگه کاری نکنیم که اینجور نوجوونهای با استعداد از اینکه رایگان کار میکنن پشیمون بشن.
    به امید روز اتحاد جهانی. خیلی خوشحالم. یووووووووووو هووووووووووووووو!

  10. سلام وای هورا. بچه ها برام دعا کنید یه اینترنت خوب به دستم بیاد تا منم بیام. من تا وقتی اینترنت نداشته باشم نمیتونم خوشحال باشم. برام دعا کنید. بای.

  11. رضا خطیبی می‌گوید:

    سلام داداش بهنام آیدیش را براداشتم فرستادم براش ad دم کرد من بلا فاسله پیام را صبه براش فرستادم راستی میسله یک پرنده دارم پرواز میکنم تو دلم درن اروسی میگیرند که بازی میخاد برگرده خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااا شکر خدا ممنون از دوستانم و ممنون از تو که دعامون را پزیروفتی

  12. رضا خطیبی می‌گوید:

    دوستان یک دعا میکنم آمین بگید خدایا هیچوقت سم را ناعمید نکن

  13. ثنا می‌گوید:

    سلام وای من تا لحظاتی پیش همش فکر میکردم این یه انسان نابیناست میدونم خیلی خنده داره ولی جالب شده برام و در رابطه با این موضوع در هاله هایی از ابهام به سر میبرم چون پستهای سه صفحه ای از سایت رو نخوندم امیدوارم کشفش کنم ولی خیلی هم خوب موفق باشید

  14. رضا نظری می‌گوید:

    ایییییوللللللللللللل
    پس حل شدددد
    نشستیم در انتظار بازیییی
    🙂 😉 😉 😀

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *